مروري بر كتاب
برگزیدهای از اشعار ویلیام کارلوس ویلیامز، همراه با معرفی و نقد آثار ...او تازهترین و خالصترین شاعر است. به تازگی جریان آب جویبار و به زلالی آبی که در تنگی بلورین، به روی یک میز چوبی زمخت، در اتاقی سفیدکاری شده ... و والاس استیونس زمانی او را «نوعی دیوژن شعر معاصر» نامید... در میان شخصیتهای بزرگی كه در شعر قرن ما انقلابهای ادبی را رهبری كردهاند، «ویلیام كارلوس ویلیامز» از نظر نزدیكیاش به مركز زندگی آمریكایی بیهمتا بود. او در طول پنجاه سال كوشید به سبك خاصی دستیابد كه منعكسكننده ضرباهنگ زندگی آمریكایی در هر دو عرصه زبان و زندگی باشد. ویلیامز همیشه شاعرِ «چیزهای خودمعطوف»، اشیای نمادین و «حقیقتِ» دقیق و جزء به جزء بود. هنگامی كه دیگران نمادهای آمریكای مدرن را «طنزی نزدیك به آنچه باید میبود» تلقی میكردند، ویلیامز آن نمادها را به سادگی همچون چیزهای مایه گرفته از واقعیت برمیشمرد و آنها را به همین دلیل مهم و زیبا میدانست. او در این شیوه بیواسطه، با كلامی با كلی بیتكلف و خودانگیخته (همچون رقص) نوعی از زندگی را نشان داد كه خودش دید و زیست. گل سرخ میپژمرد و شکوفا میشود دوباره با بذرش، خودبهخود اما کجا. به جز درون شعر ادامه مییابد بدون آنکه نقصی پیدا کند زیباییاش ...و با این حال كسی از راه میرسد و در اتاق خوابی شگرف خود را در حال باز كردن دكمههای زن مییابد آنگاه پاییز را حس میكند كه برگهای ابریشمی و كتانیاش را در اطرف قوزك پای زن فرومیریزد. اندام باشكوه پدیدار میشود پیچان به خود چون باد زمستانی...! برگرفته از مقاله ی اکتاویوپاز
|