جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  21/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
معرفي كتاب > ادبيات > شعر و نثر جديد فارسي

كوچ
نويسنده: نصرت رحماني
ناشر: امير كبير
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 122
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1333 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 91855

فروخته شد - موجود نمی باشد
کمیاب یا دست دوم - کیفیت : خوب

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
كتاب فاقد جلد مي باشد

نخستين‌ كتاب‌ شاعر با نام‌ كوچ‌ در سال‌ ۱۳۳۳ منتشر شد. در حالي‌ كه‌ او از جلال‌ آل‌احمد خواسته‌ بود بر كتابش‌ مقدمه‌ بنويسد، مقدمه‌ كتاب‌ او را كسي‌ نوشت‌ كه‌ بنيانگذار انقلاب‌ شعر معاصر است‌.

«آن‌ چيزهايي‌ كه‌ در زندگي‌ هست‌ و در شعر ديگران‌ سايه‌يي‌ از خود نشان‌ مي‌دهد،در شعر شما بي‌پرده‌اند. اگر جرات‌ را در ديگران‌ نپسندند براي‌ شما عيب‌ نيست‌!... از اينكه‌ اشعار شما به‌ بهانه‌ اوزاني‌ آزاد، وزن‌ را از دست‌ نداده‌ و دست‌ به‌ شلوغي‌ نزده‌ است‌، قابل‌ اين‌ است‌ كه‌ گفته‌ شود: تجدد در شعرهاي‌ شما با متانت‌ انجام‌ گرفته‌ است‌! اگر در معني‌ تند رفته‌ايد، در اداي‌ معني‌ دچار تندروي‌هايي‌ كه‌ ديگران‌ شده‌اند،نشده‌ايد.»

گويند كه‌ داستان‌ شب‌ تاب‌
چون‌ قصه‌ شاعري‌ است‌ گمنام
كز شام‌، هميشه‌ سوخت‌ تا بام‌
از بام‌ به‌ كس‌ نگفت‌ تا شام‌!

در شعرهاي‌ «كوچ‌» ديگر خبري‌ از ارايه‌ تصاوير فراواقعي‌ و خيالپردازانه‌ نبود،هرچه‌ بود بازتاب‌هاي‌ واقعي‌ جهان‌ بود كه‌ در شعر او مي‌آمد. رحماني‌ در اين‌ كتاب‌ به‌ اوزان‌ فارسي‌ نتاخت‌ بلكه‌ بسيار هم‌ از اين‌ امكان‌ استفاده‌ كرد. اما تجربه‌ نصرت‌ در اين‌ كتاب‌ منجر به‌ دگرگوني‌ عظيم‌ ديگري‌ شد.

او با چرخشي‌ صدوهشتاد درجه‌يي‌، شعر فارسي‌ را از تكرار رمانيسم‌ آزاردهنده‌ نجات‌ داد. اگر نيما بسياري‌ از اسلوب‌هاي‌ قراردادي‌ شعر فارسي‌ را تغيير داد،نصرت‌ رحماني‌،گفتمان‌ حاكم‌ شعري‌ را دگرگون‌ ساخت‌. او شاعري‌ نبود كه‌ از موضع‌ بالا و از صف‌ خوب‌ها بدي‌ها را ببيند. نصرت‌ براي‌ انعكاس‌ واقعيات‌، خود را وارد سياهي‌ها كرده‌ بود:

آخرين‌ عابر اين‌ كوچه‌ منم
سايه‌ام‌ له‌ شده‌ زير پايم‌
ديده‌ام‌ مات‌ به‌ تاريكي‌ راه‌
پنجه‌ بر پنجره‌ات‌ مي‌سايم‌!
چشم‌هايم‌ حلبي‌ باز امشب‌
نگه‌ خويش‌ به‌ من‌ دوخته‌اند
شمع‌ها اگرچه‌ دمي‌ خنديدند
عاقبت‌ گريه‌كنان‌ سوخته‌اند!


كتاب هايي در اين زمينه

نثار نام کوچک تو
   

آهوی الوداع به موسم زایمان آب
   

بخاطر غنای این اندوه دستان ما را بگیر
   

شراب سرخ
   

الواح صلح
   

الواح صلح
   

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه


راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837