مروري بر كتاب
منظور متال�'هانی که با تلقی دین به مثابه عنصری از حیات معنوی انسان مخالفند... این است که دین نه آفریده روح بشر که موهبتی از جانب روح الهی است... روح بشر نسبت به خویشتن و جهان خویش خلا�'ق است، اما نسبت به خداوند، فاقد چنین صفتی است؛ انسان در نسبت با خداوند موجودی صرفاً پذیرفتار است و مختار نیست تا خویشتن را به خداوند مرتبط سازد. می گویند معنی واقعی آن باور قدیمی، یعنی تابعیت و انقیاد ارادة بشر، که سنت آگوستین، توماس، لوتر و کالون واضع آن بودند، همین است. ناقدان دیگر بر تشت�'ت و گوناگونی پایان ناپذیر آراء و اعمال دینی، خصیصة اساطیری همة مفاهیم دینی، و بروجود اشکال متفاوت باورهای غیردینی در افراد و جماعات انگشت می گذارند و می گویند که دین ویژه مرحلة خاص از تحول بشری است. ـ دین در مقام مسئله یا دلبستگی غایی، گوهر معنابخشِ فرهنگ، و فرهنگ نیز کلی�'ت صوَری است که در متن آن، مسئله بنیادین دین خود را آشکار می سازد. دین جوهر فرهنگ، و فرهنگ صورت دین است... هر فعلِ دینی، نه فقط در حیطة منسجم و سازمان یافتة دین، بلکه در اکثر خلجانات غریزی روح و جان به صورتی فرهنگی شکل می گیرد.
|