خروس هزار بال نويسنده: محمد حقوقي ناشر: پرواز زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 110 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1368
کد کتاب: 92357
فروخته شد - موجود نمی باشد
کمیاب یا دست دوم - کیفیت : خوب
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
محمد حقوقی سالها پیش شعر «خروس هزار بال» را درباره ی ایران نوشت. او چنان با رَنگ و رِنگِ اصوات در آن سخن سرایی کرده است که جدا از مفاهیم متکی به تلمیحات و اشارات زیبا و مناسب، از آهنگِ کلماتِ رنگارنگ آن لذتی کم نظیر عاید خواننده می شود که اغلب از طریق گوش کردن به موسیقی و غرق شدن در نوای مسحور کننده ی سمفونی ها می توان به آن رسید.
آهنگ صداهای «واکه دار» و «بی واکه» در واژه هایی که برای ایجاد هم آوایی در کنار هم قرار گرفته اند و زنگ قافیه ها تأثیرگذار است زیرا حسی را که کلمات در خود دارند بی واسطه و سریع به خواننده انتقال می دهد. مثلاً صدای ناله ی شاعر را که در نوای قافیه هایش در خطوط زیر تکرار و تأکید می شود، خوب می توان شنید
ما، از فراز سایه ی افلاک تا سایه ی مغاک وز غارهای آبی الوند -آفتاب نهاوند -صبح صاف «حسن» -آتش سلاله ی «صب�'اح» گلپایگان پاک -فراهان فر�'هی چشم «امیر» بر لب «قائم مقام» پیر: «خوار است اگر عزیز -به دامان روزگار» ارک اراک -تابش گلسایه های دلکش تفرش بر فرش عصر آشتیان
-«بامیان» نو گهواره های خاتم دانشسرای من در زیر بال سنگی کرکس کاشانه ی بهاری کاشان داغ «امیر» خسته ی تنهای باغ فین بر جبهت همیشه ی تاریخ -برقرار -نگر این صدای شیهه ی اسبان کیست می آید از آسمانه های «سپهری» در روشنا «نشانی» رؤیای خواب های «گلستانه» -هان...
-هنوز... آنجاست آن نبیره ی بابای کوهپای «مَرَق» -کوهپای من از نقش رنگ رنگ گل قالی تا ریشه های نقره ای بوریای من
خروس هزار بال سبزینه های آینگی -آب های نور میراث آفتاب در ساحل شب سَده ام -چار مرزِ دهکده ام -روستای من از «صُفه»ی بلند صِفاهان -سکوی سنگ از دیده ی قدیم پدر تا پسر -در آینه ی شب در اهتزاز -نسیم از کجا وزید؟! آن گیسوان کیست که آشفته در هوای سحر پیداست؟ آنجا «کمال» -در فلق آفتاب کیست -هجوم مغول کجاست!...»-
افسانه ی عشیره ی ما -رویشِ عظیم، در گشت و بازگشتِ مدامِ قطارِ روز در خواب های ماه پریوار -بر مدار اطراق سایه ها از تاریِ شبانِ «کمال» -از ورای آینه ی جاریِ قدیم تا پای سبز پنجره ی روشنایِ من ما، رازِ واژه -در خمِ مصراع -در نماز
پرواز واژه -در دلِ تصویر چار اصلِ ِ فصول ِ عشق شعر خاطره آواز در چشم ِ زال، گیسوی رودابه -تاب عشق رؤیای جاودانی شیرین -به خواب عشق چاه و منیژه، بیژن و ماه
-آفتاب عشق انوار «شمسِ» گمشده -چشم «جلالِ» شعر -به جامِ شرابِ عشق «خیامِ» مست -«حافظِ» رند -از شب الست شب با منازلِ قمری -توریِ پری آنجا که باز هم پریان در شبِ نگاه تو -آنجا نشسته اند از شام بدرقه تا بام پیشواز
-خروس هزار بال: خورشید خاورانیِ زرین قبای من گل های خوابِ بسترِ مهتاب گسترده بر سراسر شب -راه های نور و جوانی -به دشتِ خاک در چار فصل های زمین -حلقه ی نگین یاقوتی از بهار بر دستِ عاشقانه ی تابستان از شانه ی خزان تا ساعدِ یخینِ زمستان تصویر آن درخت کهن -آن بلوط پاک -گیاها گیای من سبزینه های آینگی -آب های نور میراث آفتاب در ساحل شب سَده ام -چار مرزِ دهکده ام -روستای من ....