مروري بر كتاب
...آدمی در پی تجربه نخستين امكانش در زندگی، در قامت موجودی پيچيده و شگفتانگيز ظاهر میشود كه همواره با پرسشهای بنيادينی نظير چيستی، منشأ و پيدايش «من» و سرانجام و معنای زندگی در حيطه فهم عرفی روبهرو بوده و اين پرسشها، از جمله پرسشهايی است كه در حوزه فلسفه و مسائل متافيزيكی نيز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اگر بپذيريم كه پيدايش مسائل فلسفی و متافيزيكی از همان لحظهای كه انسان پا به عرصه هستی و تجربه آگاهی گذاشته، كليد خورده است، در آن صورت تفكر فلسفی و متافيزيكی را بايد يكی از ويژگیهای انسان دانست كه زندگيش بدون تجربه چنين تفكری محقق نخواهد شد. پس قديم بودن ماهيت تفكر فلسفی و متافيزيكی به همان اندازه خواهد بود كه انسان قديم است. سهروردی با آشكار ساختن اين حكم كه انسان در حد ذات و ماهيت خود، موجودی عاقل شناخته میشود و اين مسئله ربطی به تنگناهای زمان و مكان و نژادی ندارد، از معدود فيلسوفانی بود كه خط بطلانی بر ادعای نژادپرستانه ماهيت تفكر كشيد؛ به زعم سهروردی شناخت و معرفت از درون آغاز میشود و نور آگاهی در مشرق وجود كه همانا باطن انسان است، ظهور میكند... نگارنده در این کتاب چیستی نور و مقام آن را در آرای سهروردی بررسی کرده است. به گفته وی: 'نور در حکمت سهروردی, بدیهی و بینیاز از تعریف است و شیئ بینیاز از تعریف و شرح, ظاهر است و در جهان هستی چیزی ظاهر و روشنتر از نور نیست. بنابراین هیچ چیز به اندازه نور بینیاز از تعریف نیست . حقیقت, نور بسیط است و جنس و فصل و حد و معرف ندارد... چیزی ظاهرتر از آنچه حقیقتش عین ظهور است وجود ندارد. نور تنها به خود ظاهر است و سایر اشیائ نیز در پرتو ظهور آن ظاهر میشوند'. بخش آغازین کتاب درباره زندگی, آثار و منابع حکمت سهروردی, اشراقیان پس از سهروردی است. در فصل نخست به زندگی و آثار سهروردی «از سهرورد تا حلب» پرداخته و در فصل دوم «نور در حكمت سهرودی» را بررسی شده است. فصل سوم اين كتاب به بررسی و تحليل «نورالانوار» اختصاص يافته و در فصل چهارم به «مبانی جهانشناسی اشراقی» يعنی صدور و فيض پرداخته شده است. در فصل پنجم «فعل نورالانوار و انوار قاهر» مورد بررسی قرار گرفته و در فصل ششم به موضوع «برزخها» پرداخته شده است. فصول هفتم و هشتم به ترتيب به بررسی «نفس ناطقه» و «معاد» اختصاص يافته و سرانجام در فصل آخر به مسئله «نبوت و امامت» در حكمت سهرودی پرداخته شده است. مبحث نور در فلسفه اشراق از مهمترين مسائل فلسفی است كه ديدگاه سهروردی را در ساختار نوين فلسفه اشراقی انعكاس میدهد. حكمت و فلسفه سهرودی كه بر اساس كشف و شهود بنا شده، هستی، معرفت و سعادت انسان، مقام معنوی نبی و امام را بر اساس نور تفسير و بررسی كرده است. از اين رو در نظر سهروردی آدمی با انوار و اشراق نفس به حقيقت وصل شده و آن را شهود میكند. از همين روی حكمت اشراقی سهروردی جمع و حد فاصل ميان انديشه خير اعلای افلاطون و صدور و فيض نوافلاطونيان و ميراث ايران پيش از اسلام و تفسير آيات و روايات اسلامی است و تمام معارف مذكور با معنا و مفهوم «نور» در فلسفه سهروردی مطابقت و همسويی دارد. هرچند بحث نور در این کتاب مختص آثار سهروردی است ولی نور مورد اشاره ی سهروردی رابطه ی تنگاتنگی با نور الهی دارد...
|
|