اين مثل به صورت شغال مردگي و خود را به شغال مردگي زدن هم اصطلاح مي شود كنايه از افرادي است كه ظاهرا خود را كوچك و مظلوم وانمود مي كنند ولي در باطن آن چنان نيستند.
ضرب المثل شغال مرگي از آنجا ناشي شده است كه گاهگاهي روستاييان از اذيت و آزار شغال كه به مرغان و پرندگان اهلي حمله مي كند به ستوه مي آيند و در سر راهش تله مي گذارند تا در تله مي افتد و روستائيان به قصد كشت او را مي زنند. شغال بر اثر ضرب و شتم و هلهله و غوغاي روستاييان چنان وحشت و هراسي بر او مستولي مي شود كه اعصابش از كار مي افتد و حالت اغما و بي هوشي به او دست مي دهد . روستائيان به گمان آنكه شغال مرده است دمش را مي گيرند كشان كشانه به خارج از روستا مي برند و در خندقي كه غالبا در اطراف مزارع و كشتزارها حفر شده است مي اندازند.
پس از دير زماني اعصاب شغال تسكين پيدا مي كند و چشمانش را باز مي كند و چون كسي را در پيرامونش نمي بيند از خندق خارج مي شود و فرار مي كند. اين حالت اغما و بي هوشي كه بر اثر ضعف و سستي اعصاب به شغال دست مي دهد در عرف و اصطلاح عامه به شغال مرگي يا شغال مردگي تعبير شده است.
|