ضرب المثل ماست و دروازه در مواردي به كار مي رود كه دو مطلب متناقض و متغاير را بخواهند با يكديگر تلفيق دهند. في المثل گفته شود: من از حسن طلبكار هستم به دليل اينكه حسين از او طلبي ندارد. كه در اين صورت گفته مي شود: فلاني ماست و دروازه صحبت مي كند يعني مطالبي را بهم تلفيق مي دهد كه هيچ ارتباطي با يكديگر ندارد.
اكنون ببينيم ماست و دروازه چه ارتباطي با يكديگر دارند كه تركيب آن دو، صورت ضرب المثل پيدا كرده است؟ به طوري كه مي دانيم ماست از شير بوجود مي آيد به اين طريق كه شير گرم را مايه مي زنند و در شرايط و حرارت مناسبي قرار مي دهند تا تدريجاً ببندد و به صورت ماست در بيايد. به همين جهت ماست درست كردن را در اصطلاح عمومي ماست بندي مي گويند.
در بزرگ شهر يا قريه يا قلعه را سابقاً دروازه مي گفتند و امروزه هم هنوز در بعضي از قراء و قصبات ايران وجود دارد كه شبها به منظور حفاظت شهر و قريه و قلعه آنرا كه دري بسيار بزرگ و قطور و سنگين وزن است مي بستند و نگاهبان و دروزاه باني در كنار آن حراست مي كرد تا اگر آشنايي ديروقت بيايد دروازه را باز كنند ولي بيگانه را اجازۀ دخول ندهند. با اين توضيح مختصر به طوري كه ملاحظه مي شود:
ماست را مي بندند، دروازه را هم مي بندند ولي اين بستن كجا و آن بستن كجا. به همين جهت اصطلاح ماست و دروازه صورت ضرب المثل پيدا كرد و در موارد لازم كه جنبۀ تناقضه و تغاير داشته باشد مورد استفاده و استناد قرار مي گيرد.
|