كمال مطلوب و غايت آمال بزرگان و دانشمندان جهان اين است كه اوضاع عالم به صورتي درآيد كه گرگ و ميش از يك چشمه آب نوشند و شاهين و كبوتر در يك لانه آشيانه كنند. آدمي دست از حرص و آز بردارد و بوم شوم ستيزه جويي و كشتار و خونريزي از بسيط زمين رخت بربندد و عدالت اجتماعي به معناي واقعي در سراسر جهان حكمفرما شود.
به عبارت اخري پهنۀ عالم مدينۀ فاضله گردد و به اصطلاح، ترجيح مرجوح بر راجح و تقديم ناقص بر كامل را مفهومي نباشد. خلاصه هر كس در همان صف و مقامي كه شايستگي آن را دارد جاي گيرد. مدينۀ فاضله جايي است كه عقل و عاطفه توأماً در آن حكمروا باشد و هر كس در هواي تحقق چنين حكومت و نظام اجتماعي روزشماري مي كند. مدينۀ فاضله يعني حكومت لايقها. عبارت مدينۀ فاضله كه امروز در بين اهل اصطلاح به صورت ضرب المثل درآمده و غايت و نهايت هر روش و سيستم عالي و درخشان را به آن منتهي مي كنند اگرچه به ظاهر ساده به نظر مي رسد ولي همين دو كلمه چون از يك اصل و فصل مهم فلسفي ريشه گرفته است از آن مكتب و مشرب فلسفي بالمناسبه اشارتي مي رود.
به طوري كه مي دانيم سقراط و افلاطون و ارسطو سرآمد حكما و متفكرين جهان به شمار مي روند و دانشمندان و فيلسوفان بعدي دنبال اين سه نفر افتادند و كاروان حكمت و عرفان را تشكيل داده اند. عبارت مدينۀ فاضله مبتني بر آرا و عقايد افلاطون است كه به سال 427 پيش از ميلاد مسيح متولد شده قريب هشتاد سال عمر كرد و همه را با استفاده از محضر سقراط و ساير متفكرين معاصر و افاضه به طالبان علم و دانش مصروف داشت. از افلاطون در حدود سي رساله باقي مانده كه نفيس ترين يادگار حكمت و بلاغت به شمار مي رود. آثار افلاطون با وجود طي زمان و گذشت اعصار و قرون متمادي طراوت و تازگي خود را از دست نداد و هنوز هم اهل ذوق و اطلاع از آن لذت مي بردند و طالبان حكمت و عرفان از خرمن حقايق و معاني آن خوشه چيني مي كنند.
سخنان افلاطون بعضاً چنان مترقي است كه عمل و كاربرد آن در عصر حاضر هم هنوز زود به نظر مي رسد. اگرچه افلاطون به حقيقت عالم نظر داشت و تا اندازه اي مي توان گفت كه علم الهي ساخته و پرداختۀ اوست ولي به طور كلي مي توان گفت كه حكمت افلاطون ناظر بر عشق و اخلاق و سياست بوده است كه چو مدينۀ فاضله ناشي از سياست افلاطون مي باشد لذا به شرح سياست مزبور في الجمله مي پردازيم:
|