آنچه كه بهطور جدي در اين رويكرد (كه گاه از حالت فردي خارج شده و شكلي ساختاري به خود ميگيرد) فراموش شده اين است كه لذت مطالعه مدنظر قرار نگرفته است، يعني همان پارامتري كه براي جذب نوجوانان و جوانان به مطالعه لازم است. شكل ساختاري اين رويكرد غلط درباره مطالعه دانشآموزان با دو گرايش خودش را نشان ميدهد: گرايش افراطي كه در نمايشگاههاي دانشآموزي بروز پيدا ميكند و آن هنگامي است كه كتابهاي به اصطلاح مفيد و اخلاقي از ميان كتابهايي كه در بر دارنده مشكلات اخلاقي و فكري هستند، انتخاب ميگردد (توسط يكي از معلمان پرورشي و كاملاً سليقهاي!) و هيچ توجهي به نيازهاي دانشآموزان و سليقهشناسي آنان، نميشود. حال آنكه اين كتابها غيرمفيد به وفور در شهر پيدا ميشود و در دسترس است! در برابر اين رويكرد افراطي، رويكردي تفريطي كه با هر نوع مطالعه غيردرسي براي دانشآموزان مخالف است نيز آثار خود را نشان ميدهد، گرايشي كه در ميان معلمان و مربيان پرورشي بسيار قوي است. بر طبق آماري كه توسط مؤسسه منادي تربيت فراهم شده درحدود 53 درصد معلمان و مربيان پرورشي نظر مثبتي به مطالعه غيردرسي دانشآموزان ندارند. از ديگر مشكلات در عرصه مطالعه دانشآموزان، عدم نيازسنجي در يك منطقه و به علاوه عدم وجود كارشناسان خبره در كتابخانههاي مدارس يا نمايشگاهي كه بتوانند دانشآموزان آن منطقه را با توجه به شناخت از ذهنيتها و فرهنگ بومي با كتابهاي موردنيازشان آشنا كنند، ميباشد. يعني در كنار انتخاب درست كتاب و توزيع صحيح آن، احتياج به يك پل ارتباطي در بين دانشآموزان و مقوله كتاب داريم. درحال حاضر از 134 هزار مدرسه سراسر كشور كه 70 درصد آنها در مقطع ابتدايي و راهنمايي فعال هستند و جمعيتي درحدود 5/18 ميليون دانشآموز در اين مكانها درحال تحصيل ميباشند، تنها 36498 مدرسه مجهز به كتابخانه هستند كه البته كيفيت و كميت اين كتابخانهها جاي بحث دارد. فعاليت تنها 5092 كتابدار اغلب غيرحرفهاي در مدارس سراسر كشور گوياي تضاد و نابرابري در ميان آمار ارائه شده است.
|