جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

اختراعاتي كه دنيا را متحول كرد - چارلز آلجرنون پارسونز ۲

گروه: مقالات عمومي

مزاحم نابهنگام در يك موقعيت رسمي


در يكي از روزهاي خوش سال 1897 كشتي هاي جنگي و رزم ناو هاي نيروي دريائي ملكه ويكتوريا در لنگرگاه اسپيت هد صف بسته و بافتخار شخصتمين سال سلطنت ملكه ويكتوريا آماده رژه دريائي بودند. ناگهان قايق كو چكي در انتهاي صف رزم ناوها ظاهر شد و با سرعت فوق العاده بطرف جلو آمد. فرمانده كل بتعجب چشمهايش را گرد كرده فرياد كرد:
« اين كدام ملعون ديوانه ايست كه ميخواهد جشن ما را برهم زند! مگر شيطان در پوست اين قايق افتاده كه باين سرعت حركت ميكند!» قايق « شيطاني» در ظاهر هيچ تفاوتي با قايق هاي بخاري معمولي نداشت و همانطور رشته دود سياهي از دهانه دودكش ظريف خود بهوا ميفرستاد ولي عجب آن بود كه سرعت حركت آن در ساعت به 35 گره دريائي ميرسيد. فرمانده دوربين را قراول رفت و بزحمت نام قايق را خواند « تور بينيا». ناگهان فكري از خاطرش گذشت: « آيا اين نام ارتباطي با توربين هاي بخاري جديد كه آنقدر سروصدا راه انداخته ندارد؟ قطعاً باز يكي از اين جوانهاي بي كله ميخواهد بجاي ماشين بخارهاي مطمئن خودمان اين توربين هاي وحشتناك را در كشتي بكار برد.» آنگاه فرمانده رو بكاپتين يك قايق گشتي نموده دستور داد كه فوراً « توربينيا» را توقف سازد.
كاپتين تصميم گرفت راه را بر رقيب تازه وارد به بندد و او را مجبور به توقف سازد ولي قبل از آنكه قايق گشتي وي موقعيت لازم را گرفته باشد « توربينيا» فرا رسيد و بسرعت قيقاجي كرده خود را از نزديك آن بدر برد ولي اين حركت بي خطر نگذشت و اصطكاك كوچكي بين بدنه دو قايق حادث گرديد بطوريكه در اثر آن دكل پرچم قايق گشتي از كمر دو تا شد. تعقيب « توربينيا» نيز عمل مسخره اي بنظر آمد زيرا قبل از آنكه قايق گشتي با جوشش و طپش فوق العاده اش مسافتي پيش رود « توربينيا» از نظر غايب گرديد.
روي عرشه اين كشتي توربيني كه صد پا طول و 44 تن ظرفيت داشت كاپيتن ليلاند ايستاده و با تبسم پيروزمندانه و پارسونز كه كمي دورتر مشغول هدايت موتور بود نگاه ميكرد. هنوز منظره قايق كشتي و حالت كاپيتين آن در نظرشان بود. ناگهان فرياد پارسونز بلند شد زيرا غفلتاً يك قايق مسافري فرانسوي از پشت يكي از كشتيهاي جنگي در مسير « توربينيا» نمودار گرديد هر دو بسرعت رو بيكديگر در حركت بودند. فرصت اجتناب نبود. پارسونز سرعت را زياد كرد و بمهارت جلوي « توربينيا» را رد كرد ولي بدنه دو قايق بشدت بهم تصادم نموده هر دو متوقف شدند و سرنشينان آنها بزبان انگليسي و فرانسه با فحش و فرياد بجان يكديگر افتادند.
پارسونز از حوادث آنروز و نتيجه آزمايش ماشين خود نگران بود و فكر ميكرد كه نيروي دريائي انگليسي اختراع ويرا نخواهد پذيرفت. ولي چند ماه بعد با كمال خوشحالي نامه اي از طرف وزارت درياداري دريافت كرد كه از وي دعوت مينمود براي مذاكره در باب ساختن يك ناوشكن توربيني جديد بنام « افعي» در جلسه شور رسمي حاضر شود. در جلسه رسمي كه براي طرح شرايط ساختمان ناوشكن و انعقاد پيمان داير گرديد نماينده وزارت دريا داري اظهار داشت كه پارسونز بايد مبلغ يكصد هزار ليره بوثيقه بسپارد تا اگر ماشين وي بي عيب از كار در نيايد آن مبلغ بعنوان خسارت ضبط دولت گردد. پارسونز با شنيدن اين شرط بكلي مأيوس شد زيرا چنين ثروتي در دسترس نداشت. كاپيتين ليلاند همكار وي كه يكي از مديران كمپاني كشتي سازي و در جلسه حضور داشت وضع ويرا فهميد و فوراً اظهار داشت: « اگر آقاي پارسونز اقدام بكار كند ضمانت وثيقه را من بعهده ميگيرم.»
وقتي پارسونز جلسه را ترك ميكرد با خود ميگفت: « پس نگرانيهاي من بيخود بود و نتيجه همه آن تصادفات روز جشن خوب از آب درآمد.» پارسونز در آنوقت هيچ نميتوانست پيش بيني كند كه توربين وي كه بمنظور تسريح و تنظيم حركت كشتيها ساخته شده بود روزي در دست بشر وسيله انهدام و كشتار گردد. ( غرق دو كشتي) در نمايشگاه بزرگ سال 1900 در پاريس « توربينيا» مهمترين اختراع شناخته شد. هزاران هزار تماشاچي در دو ساحل رودخانه سن صف بسته بودند تا حركت « سريعترين كشتي دنيا» را بچشم به بينند. پارسونز نيز بعنوان معروفترين مرد نمايشگاه معرفي گرديد. وي ضمن سخنرانيها و عمليات خود بر همه ثابت كرد كه قبل از هر چيز ميخواهد نيروي محرك جديدي در دسترس بشر بگذارد و بهيچوجه ميل ندارد اختراعش را صرفاً وسيله كسب شهرت و جلب منفعت شخصي قرار دهد و استعمال آنرا در همه جا انحصار خود سازد. واضح است كه تجار و كارخانه داران ناشيگري و بي اعتنائي او را در امر معلاملات تمسخر ميكردند ولي پارسونز فريب طمع كاري ايشان را نميخورد و وارد معاملات منفعت پرستانه نميگرديد.
پارسونز در عين حال كه مردي متواضع و هميشه براي ديگران ارزش و اهميت قائل بود بهيچوجه حاضر نبود تحت تلقين ديگران از راه و رسم خود خارج شود و اختراعش را منحصراً از لحاظ استفاده شخصي بكار اندازد. سرد گالد كلارك امور ثبت اختراعات، و معاملات و محاسبات پارسوتر را در دست داشت. وي در اثر تجربه زياد باخلاق پارسونز خوب پي برده بود و چنانكه خود اظهار ميداشت هر وقت ميخواست كاري را با پارسونز كنار بيايد يا موضوعي را بوي خاطر نشان سازد يقين داشت كه پارسونز در ابتداء با او همفكر و موافق نخواهد بود و مطابق سليقه خود دلايلي خواهد تراشيد بهمين جهت سر كلارك هميشه در نيمه اول مذاكرات كمتر حرف ميزد و تمام توضيحات و دلايل پارسونز را تا آخر گوش ميكرد و وقتي چنته او خالي ميشد دلايل و نظريات خير خواهانه خود را با لحني قطعي اظهار ميكرد. پارسونز پس از شنيدن آنها با كمال انصاف سر تسليم فرود آورده اعتراف ميكرد: « بله! نظر شما صحيح تر از گفته هاي من است.» معمولاً هرگاه اشخاص مهم و بازرگانان ميخواستند با پارسونز ملاقات كنند از كلارك خواهش ميكرد كه حضور داشته باشد و بجاي وي توضيحات لازمه را بدهد و اگر او صلاح ميديد پارسونز قرار داد يا معامله اي را مي پذيرفت. بمرور زمان پارسونز توربين خود را از جهات مختلف تكميل كرد بطوريكه حالا ديگر ماشين وي در كمال صرفه جوئي حداكثر نيروي ممكنه را توليد ميكرد. كليه علماء و مهندسان با علاقه تام جريان ساختمان ناوشكن « افعي» را كه مجهز به توربين هاي پارسونز ميشد دنبال ميكردند. در سال 1901 در مجلس عوام انگلستان راجع بساختمان ناوشكن « افعي» و آزمايش هاي مربوط بحداكثر و حداقل سرعت آن مذاكره بعمل آمد و تصديق شد كه نتايج حاصله كاملاً رضايت بخش بوده است.
در سوم اوت سال 1901 « افعي» از بندر پرتلند بسوي جزاير آلدرني و گرسني بحركت درآمد. ناخدا دستور داشت كه در غروب همانروز مراجعت كند. بعد ازظهر مه غليظي همه جا را فراگرفت. ناگهان در طرف راست كشتي زمينهاي ساحلي از ميان مه نمودار گرديد. كاپتين دستور داد مسير كشتي را تغيير داده از ساحل دور شوند ولي بلافاصله از روبرو و با تخته سنگهاي تازه اي مواجه شدند. قبل از آنكه تدبيري بكار رود كشتي با تخته سنگي تصادم كرد و درهم شكست. آب از هر طرف بدرون آن سرازير شد و كمي بعد ماشين خانه و كوره ها را نيز آب فراگرفت ناخدا فرمان داد كه همه كشتي را ترك كرده بقايق هاي نجات سوار شوند.
عمليات تخليه و فرار در كمال نظم و آرامش انجام گرفت و وقتي همگي سرنشينان با قايق هاي نجات خود مسافتي دور شدند ناوشكن « واقعي» را مشاهده كردند كه از ميان بدونيم شده كم كم بزير آب فرو رفت. با وجود آنكه مه سنگين آنروز باعث شده بود كه يك كشتي قديمي ساز ديگر نيز در نزديكي همان سواحل غرق شود ولي دشمنان پارسونز كه عقب بهانه ميگشتند موقع را براي حمله و افترا مناسب يافتند و زبان به عيب جوئي و شماتت گشوده اختراع پارسونز را علت وقوع حادثه قلمداد كردند. بدبختانه نه شش هفته پس از غرق « افعي» ناوشكن توربيني ديگري بنام « كبرا» كه برادر تني « افعي» محسوب ميشد و در همان اوان ساخته شده بود در اولين مسافرت دريائي خود ما بين نيوكاسل و بندر پرتسموث شا گرفتار طوفان و تلاطم سخت شد و صبح روز دوم مسافرت در اثر فشار امواج از ميان بدونيم شد. متأسفانه بعلت غير مترقبه بودن اين حادثه همگي سرنشينان آن نتوانستند جان بدر برند و چهل و چهار نفر از افسران و كارگران طمعه امواج شدند.

اين واقعه ضربه بزرگي بر پارسونز وارد آورد. براي رسيدگي بواقعه غرق دو كشتي محكمه نظامي تشكيل شد تا معلوم گردد كه علت واقعي شكسته شدن كشتي ها چه بوده است. پارسونز با نگراني و تأثر تمام شاهد جريان بطئي و پر تفضيل محاكمه بود. بالاخره رأي محكمه براين قرار گرفت كه كشتي ها چنانكه بايد مستحكم ساخته نشده بودند و بعلاوه وزن دستگاههاي توربين خيلي بيش از تخمين قبلي از عمل درآمده و تعادل محاسبات را بهم زده بود. در فوريه 1902 نماينده وزارت درياداري در پارلمان اظهار داشت كه: « بعلت غرق دو كشتي توربيني « افعي» و « كبرا» از اين ببعد استعمال ماشين هاي توربيني در كشتي اكيداً ممنوع خواهد بود.»
پارسونز كه در خاطر خود غرق شدن چهل و چهار نفر سرنشينان « كبرا» را نتيجه مستقيم اختراع خود ميدانست پس از شنيدن خبر رأي محكمه دچار يأس سياه و اندوه بي پاياني گرديد.
( توربين ها در دريا بكار ميافتند)
معذالك وزارت درياداري و مطلعين فني ميدانستند كه بساط اختراع توربين باين سهل و سادگي برچيده شدني نيست. در سال 1902 اولين كشتي مسافربري بنام « كينگ ادوارد» بظرفيت 502 تن دربندر كلايد ظاهر شد. اين كشتي مدت 50 سال مرتباً كار كرد تا آنكه در سال 1952 متقاعد و از كار بركنار شد. در اين مدت نصف قرن غولهاي دريائي متعددي چون « كوين مري» و « كوين اليزابت» كه با مدل توربين هاي پارسونز كار ميكردند شهرت عالمگير خود را بعنوان راحت ترين، مطمئن ترين و سريعترين وسيله حركت دريائي بدست آورده بودند. همچنين زورق بخاري « زمرد» كه در سال 1903 براي اولين مرتبه از اقيانوس اطلس عبور كرد مجهز به توربين پارسونز بود. يكي از طرفداران مهم توربين پارسونز درياسالار پرنس لويس آو با تنبرگ بود كه در هنگام جنگ جهاني اول نام خود را به مونت با تن تبديل كرد مونت باتن بااصرار و ايمان بسيار از اختراع توربين حمايت ميكرد و استعمال آنرا در كشتيهاي جنگي بهترين وسيله تقويت نيروي دريائي بريتا نياميدانست. وي در توضيحات خود راجع به مزاياي اين اختراع گفته است: « كشتي هاي جنگي كه با توربين ساخته ميشوند نسبت به وزن خود داراي ظرفيت بيشتري ميباشند. مصرف سوخت وعده كارگران آنها بصرفه نزديكتر بوده و بعلت سادگي دستگاه و حذف قسمت هاي زائد بندرت دچار علت و خرابي مي گردند. از همه مهمتر آنكه لرزش كشتيهاي توربيني خيلي كمتر و قدرت و سرعت سير آنها بمراتب زيادتر است.» سال بعد يعني در 1906 اولين كشتي توربيني بزرگ از كشتيهاي نيروي پادشاهي بنام « دردنات» بآب انداخته شد. از سال 1573 باينطرف هميشه مهمترين كشتي جنگي بريتانيا بنام پرافتخار « دردنات» ملقب ميشد. و اين نهمين كشتي « دردنات» بود كه در آن وقت ساخته شد و در حقيقت پدر كشتي هاي جنگي امروزي محسوب ميشود. ظرفيت آن 17900 تن و مجهز به 10 توپ 12 اينچي و 24 قايق نجات بود. واضح است كه قوه محركه يك چنين كشتي ميبايستي فقط با بهترين مدل توربين تأمين شود. بعد از آن نام « دردنات» لقب بين المللي براي كليه كشتيهاي جنگي درجه اول شد. چند ماه بعد دو كشتي اقيانوس پيماي جديد موسوم به « مورتانيا» و « لوزيتانيا» ( كه انهدام اين دومي در سال 1915 با غرق 1200 نفر سرنشينانش بتوسط يك كشتي مدل u آلماني عالمي را عزادار ساخت.) با توربين هائي به نيروي 70000 اسب بخار بآب انداخته شد، و باين ترتيب استعمال توربين هاي پارسونز مقام مسلم و ثابت خود را احراز كرد. چون در جنگ بين اللملي اول مزايا و خواص توربين هاي پارسونز در كشتيهاي جنگي بريتانيا باثبات رسيد درياسالاري سر جان جليكو ضمن يكي از سخنرانيهاي خود اظهار داشت! « هيچ يك از كشفيات علمي باندازه اختراع توربين بخاري در تكميل و تقويت نيروي دريائي مؤثر و مفيد نبوده است. اين ماشين جديد نه فقط سرعت فوق العاده بحركت و سير مادر درياها داد، بلكه بدرجات براستحكام و اعتبار كشتي هاي ما افزود. در كشتي هاي مدل سنبه و استوانه اي هر ده روز يكبار ميبايستي ماشين را خوابانده پس از يك شبانه روز سرد شدن آنرا تعمير و ميزان كرد، در حاليكه دستگاههاي توربيني جديد ميتوانند ماهها و سالها بدون عيب و علت كار كنند و هميشه آماده بخدمت باشند. همچنين بايد اذعان كرد كه پارسونز بكار كران ماشين خانه كشتيها كمك هاي بزرگ كرده است و آنها را از خطراتي نجات بخشيده است. يكي از مهم ترين اين خدمات آنستكه دردستگاههاي سنبه اي قديم هميشه كارگران مأمور بودند كه هر چند دقيقه يكبار با دست، سربازوهائي را كه بسرعت در حال چرخيدن بودند لمس كرده حرارت آنرا دريابند و مواظب باشند كه از حد معيني حرارت بالاتر نرود. در اين عمل خطرناك كه ميبايستي بسرعت و مهارت انجام گيرد بسياري از اوقات انگشتان دست كارگران صدمه ديده يا بكلي قطع ميشد در حالتيكه دستگاه توربيني جديد داراي حرارتي ثابت بوده احتياجي باين معاينه ندارد.»
باهمه اينها بايد دانست كه پيروزي واقعي بعد از خاتمه جنگ نصيب پارسونز شد. در سال 1919 بزرگترين كشتي جنگي بنام « هود» با ظرفيت 41000 تن و مجهز به دستگاههاي توربين بقدرت 150000 اسب بخار ساخته شد. آنهائيكه « توربينيا» را بخاطر دارند كه روزي با ماشيني بقدرت 2000 اسب بخار صحنه جشن دريائي 22 سال قبل را ميدان تاخت و تاز خود قرارداد بخوبي ميتوانند دريابند كه در فاصله اين مدت صنعت كشتي سازي تا چه اندازه ترقي و تكامل يافت. در آن زمان كه بعلت وقوع دو حادثه غرق « افعي» و « كبرا» پارسونز از كار توربين هايش دلسرد شده بود، ناچار فكر كنجكاوش دنبال مشغوليت هاي ديگري بجستجو درآمد. بهمين جهت چندي بمطالعه درباره اختراع بلند گوي اديسن پرداخت و بعدها در ابتداي قرن بيستم كه فنگراف بدوي اديسن بصورت مكمل تر گرامافون مورد استفاده عمومي قرار گرفت پارسونز بفكر افتاد كه با بكار بردن دستگاه مخصوصي كه روي اصل فشار هوا كارميكرد صداي گرامافون را بلندتر و واضح تر سازد. در اين زمينه آزمايشهائي بعمل آورد و موفقيت هائي هم نصيبش شد بطوريكه توانست صداي گرامافون را تا فاصله دوري پخش كند. در ضمن اين تحقيقات پارسونز باز بفكر افتاد كه بجاي بلند كردن صداي گرامافون كاري كند كه صداي آلات موسيقي قويتر در صفحه گرامافون ضبط شود و براي اين منظور آلتي بنام « آكستوفون» ساخت كه صداي اسبابهاي موسيقي بخصوص آلات زهي را خيلي قويتر و رساتر ميكرد « آكستوفون» را روي بدنه و يالن ها و نزديك خرك قرار ميدادند تا در موقع نواختن حجم و قدرت صداي سيم بمقدار قابل ملاحظه اي بيشتر گردد.
منظور از اشاره بمطالب فوق بطور مختصر آنستكه معلوم گردد اين مطالب پارسونز مقدمه پيدايش اختراعات مهمي چون بلند گو و فيلم ناطق و راديو گرديد و اگر آنزمان زمينه حاضر و موقع مناسب بود محققاً پارسونز بعنوان يكي از پيشقدمان مؤثر اختراعات نامبرده شناخته ميشد.
( از عمق زمين تا اوج آسمان)
از سالها قبل پارسونز مكرر راجع بطرز توليد الماس در طبيعت فكر كرده و همواره علاقمند بود كه اين راز را كشف سازد. آيا در طول از منه و تحت تأثير استحاله اسرار آميزي گرافيت تبديل بالماس ميشد؟ و يا قطعات متبلور الماس بمقدار زياد در طبيعت موجود بوده و در اثر تأثير محيط در طي قرون بصورت گرد گرافيت تجزيه ميگرديد؟. در دنباله اين مطالعات پارسونز دست بيك رشته آزمايشهائي زد تا بتواند الماس را بطور مصنوعي تهيه كند. واضح است كه در اين امر ابداً خيال فروش الماس مصنوعي و كسب ثروت را نداشت بلكه پارسونز ميدانست كه در صنايع آنروز احتياج فراواني به اين سنگ سخت بود و مقادير كمي كه از معادن الماس طبيعي بدست مي آمد تكافوي احتياجات صنعتي دنيا را نمينمود. يكي از نظريات علمي در آنزمان اين بود كه گرافيت ياسرب سياه كه ماده اي نرم و سياه رنگ و در غالب معادن الماس و زغال سنگ بمقدار زياد يافت ميشود، در تحت فشارهاي عظيم طبقات زمين در دوره هاي معرفة الارضي تبديل بالماس شده است. پارسونز به پيروي از اين نظريه شروع كرد به پيدا نمودن طرقي براي فشار فوق العاده تا با آن فشار گرد گرافيت را بصورت الماس متبلور در آورد. يكي از آزمايشهاي وي اين بود كه سوراخ كوچكي در ميان يك قطعه سنگين فولاد حفر كرد و درون سوراخ كمي سنگ گرافيت گذارد. سپس با تفنگ گلنگدني نيرومندي كه خودش ساخته و خزانه باروت فشنگهايش دو برابر باروت فشنگهاي جنگي بود گرافيت درون سوراخ را گلوله باران نمود. ولي فشار اين گلوله ها كه سرعت سير اوليه شان 5000 پا در ثانيه بود نتوانست گرافيت را تبديل بالماس سازد.

كوشش پارسونز براي كشف اين راز ( كه هنوز هم بر بشر مجهول مانده) ويرا بسوي نظريه جالب توجه ديگري هدايت كرد كه عبارت بود از استفاده از حرارت مركزي زمين. پارسونز در جلسه ساليانه « بريتيش اسوسيشن» نطق مهمي در اين باب ايراد و پيشنهاد كرد كه مجراي عميقي مستقيماً بمركز زمين حفر شود باين طريق كه پس از حفر چاهي عميق در ته آن ايستگاه مخصوص براي نصب ماشين حفر يك چاه ديگر در امتداد اولي و همچنين نصب دستگاه هاي بر قي و بادبزنهاي قوي براي تهويه آماده شود و از آن ايستگاه چاه دوم در امتداد چاه نخستين حفر گردد و همينطور طبقه بطبقه و چاه و بچاه بعمق زمين فروروند تا بمجاورت منبع عظيم حرارت داخلي زمين برسند آنگاه بآساني ميتوان بجاي مصرف نفت و زغال گران قيمت و كمياب از نيروي تمام نشدني و ارزان حرارت مركزي زمين استفاده نمود.
البته اين نظريه مورد بحث و مداقه قرارگرفت. مهندسان دست بحساب شدند و بدبختانه نتايج حاصله جز اخبار يأس آور چيز ديگري نبود. يكي از مهندسان كه در ابتداء با شوق فراوان از نقشه پارسونز اطلاع حاصل كرده بود در محاسبات خود باين تخمين رسيد كه براي حفر چاهي بعمق 12 ميل حداقل 85 سال وقت لازم است. البته بخاطر داريم كه لرد راس پدر پارسونز منجم مشهور بود. پس محققان ميتوانيم حدس بزنيم كه در اين هنگام پارسونز كه در تحقيقات علمي اخيرش به نتيجه مثبتي نرسيده و راه تازه اي براي بروز فعاليت فكري نيافته بود ناچار متوجه نجوم و صنعت عدسي سازي و دوربين نجوم سازي شد. پارسونز در اين فعاليت خود موفقيت و با ابداع طريقه هاي جديد در تكميل اختراع آينه هاي انعكاسي دوربين نجومي و نوار افكن و بطور كلي احياء صنعت عدسي و عينك سازي انگلستان خدمات شايان توجهي نمود. پارسونز ابتداء در « سنت الباتر» شركت مهمي براي ساختن آلات نجومي داير كرد كه پس از چندي آنرا بمحل مناسبي در نزديكي كارگاه توربين سازي خود در شهر نيوكاسل انتقال داد. بزرگترين عدسي يك دوربين نجومي بقطر 74 اينچ براي اولين بار در اين كارخانه ساخته شد و برصدخانه تورونتو تحويل گرديد.
كليه عمليات و تفحصات پارسونز براي ساختن توربين بخاري ضمن 9 نمايشگاه در موزه علوم خيابان كنسينگتون جنوبي بمعرض تماشاي عمومي گذاشته شد. مغز پارسونز هرگز از كار و جستجو خسته نميشد و غالباً بطور غير مترقبه در جهت تازه اي شروع بفعاليت مينمود چنانكه در سال 1900 پارسونز ناگهان بفكر اختراع تفنگ بي صدائي افتاد و براي اولين بار موفق بساختن آن شد اگر چه مدل وي خالي از عيب نبود و مورد استعمال پيدا نكرد. پارسونز دوست داشت كه با دوچرخه اش بسر كار برود و بعقيده مردم اعتنائي نداشت كه چه خيال ميكنند. وقتي براي خود اتوموبيلي خريد اصرار داشت هميشه خودش هندل بزند و آنرا روشن كند. پارسونز هنوز عشق مفرطي بكشتي سواري داشت. در 1931 بقصد مسافرت به جزائر هند غربي با زوجه اش سوار كشتي شدند.
ولي تغيير هواي ناگهاني از زمستان انگليس به نواحي حاره٧ جزيره كريبيان بمزاجش نساخت. پارسونز اهميتي بكسالت خود نداد و براي استراحت موقتي به اطاق كشتي رفت بخيال آنكه روز بعد حالش خوب خواهد شد باز بروي عرشه قدم خواهد زد و با ناخدا راجع به توربين بخار و پروانه هاي كشتي صحبت خواهد كرد. يكروز بعدازظهر كه كشتي بآرامي وارد كنيگستون هاربر ميشد سرچارلزا. پارسونز بآرامي چشم از دنيا بر بست و بعالم ديگر پيوست. در اين مسافرت بزرگ همچنانكه هميشه آرزو داشت موزيكي بسيار مطبوع يعني فرفر توربين هاي كشتي را همراه داشت.

قسمت قبل   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837