جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > سينما

موسيقي فيلم ۲
گروه: سينما

مسيري كه فيلم در ايران از آغاز تا به امروز طي كرده است و نگاهي به آهنگسازان شاخص در طول تاريخ اين حرفه شامل : مرتضي حنانه ، واروژان ، اسفنديار منفرد زاده ، فرهاد فخرالديني …..

مجيد انتظامي نيز كه دانش‏ آموخته موسيقي در اروپا بود كارش را با ساختن موسيقي براي فيلم كوتاه زال و سيمرغ آغاز كرد. نكته جالب دربارة سال‏هاي مياني دهة (1350)اين است كه به خاطر فعال شدن نهاد فرهنگي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بسياري از آهنگسازان فيلم معتبر و مطرح در سال‏هاي بعدتر كارشان را با تجربه اندوزي در اين نهاد آغاز كردند. كه انتظامي و روشن روان هم از اين جمله‏اند.

مرحوم بابك بيات نيز از ديگر آهنگسازان مهم و مطرح سينماي ايران است كه كارش را با ساختن موسيقي براي فيلم شبه موزيكال حسن كچل در سال( 349 1)آغاز كرد. اما پس از آن يكسره كارش را وقف موسيقي پاپ كرد، به طوري كه كار بعدي او در زمينه موسيقي فيلم، غريبه (1351) است. در دهة (1350)بيات نيز همانند بسياري ديگر از آهنگسازان فيلم در حال رفت و آمد پيوسته در دو قلمروي موسيقي فيلم و موسيقي پاپ بود. سبك او تحت تأثير موسيقي غربي بود.
بيات بعدها در دهة (1360)و (1370)به يكي از تأثيرگذارترين و ماندگارترين آهنگسازان فيلم در ايران تبديل شد.

در دهة (1350)آهنگسازان ديگري هم بودند كه اگر چه كار اصلي‏شان آهنگسازي به شكل جدي و در عرصه موسيقي علمي ـ ملي بود، اما در زمينه موسيقي فيلم نيز دست به تجربياتي زدند. علي رهبري موسيقي دان برجسته ايراني به همراه احمد پژمان آهنگساز فرهيخته، موسيقي زيبا و متفاوت مجموعه تلويزيوني دليران تنگستان را ساخت. يا لوريس چكناواريان رهبر اركستر مشهور ايراني تبار كه نخستين موسيقي فيلمش را در سال (1342) براي فيلم جدال در مهتاب ساخته بود، در سال (1351)براي فيلم بي‏تا نيز موسيقي ساخت.

پس از انقلاب، موسيقي فيلم ديگر كاملاً به بخش اصلي و تأثيرگذار فيلم تبديل شد. در دهة (1360)آهنگسازاني همچون فريدون شهبازيان كه تحت تأثير موسيقي سنتي و ملي ايراني كار مي‏كرد، حسن زندباف كه موسيقي‏اش البته از برجستگي و ويژگي سبكي خاصي برخوردار نبود، محمدرضا عليقلي كه در زمينه‏ها و سبك‏هاي مختلف كار مي‏كرد، فريبرز لاچيني با پيانو و ملودي‏هاي سبك و احساساتي‏اش، منصور تهراني كه بسيار پركار بود، ناصر چشم آذر كه تحت تأثير سبك وسياق موسيقي پاپ غربي بود، در كنار جوانان دهة (1350) ، بابك بيات، مجيد انتظامي، كامبيز روشن روان و قديمي‏ترهايي همچون مرتضي حنانه، چهره‏هاي اصلي موسيقي فيلم در سينماي ايران هستند.

در اين دهه موسيقي روشن روان براي گلهاي داوودي (1364)، فرهاد فخرالديني براي مجموعة سربداران (1362) ، ناصر چشم آذر براي هامون (1368) ‌، مجيد انتظامي براي باي‏سيكل‏ران (1367) ، بابك بيات براي شايد وقتي ديگر (1367) ، سيد محمد ميرزماني براي دست نوشته‏ها (1365) ، فريدون شهبازيان براي شير سنگي (1365) از قوت و ماندگاري بيشتري برخوردار است.

در دهة (1370)و با افزايش تهيه و توليد فيلم در سينماي ايران، نسل جديدي از آهنگسازان پا به عرصه موسيقي فيلم گذاشتند. برخي از اين آهنگسازان، در عرصه موسيقي سنتي چهره‏هايي نامدار و بسيار معتبر بودند كه با حضورشان در عرصه سينما، تلاش كردند تا عناصر موسيقي سنتي و ملي را با هارموني و فرم‏هاي موسيقي جهاني درهم بياميزند و موسيقي متناسب با سينماي نوين ايران خلق كنند.

حسين عليزاده، كه از آهنگسازان برجسته موسيقي سنتي ايراني است، ادامه تجربيات خود در عرصه موسيقي پلي فونيك ايراني در دهة(1360)را به عرصه موسيقي فيلم كشاند. او در اين دهه موسيقي فيلم‏هايي چون د لشدگان (1370)، گبه (1374) ايران سراي من است (1378) زماني براي مستي اسب‏ها (1378) را ساخت، فيلم‏هايي كه عمدتاً به جشنواره‏هاي بين‏المللي راه مي‏يافت و به نوعي موسيقي وي، بيانگر فضاي موسيقي جدي ايراني بود. محمدرضا درويشي،‌پژوهشگر و موسيقي‏دان برجسته نيز در اين مسير گام برداشت.

او نيز براي فيلم‏هايي همچون كيسه برنج، سفر قندهار (1379) و تخته سياه (1378) موسيقي ساخت. تلقي اين دو آهنگساز برجسته تركيب نغمه‏ها و ملودي‏هاي ايراني با فرم و هارموني غربي و در نتيجه معرفي موسيقي ايراني در بستر موسيقي علمي و بين‏المللي بود، به تعبيري موسيقي آنها تابع همان ذهنيتي بود كه فيلم‏هاي جشنواره‏هاي ايراني در سال‏هاي (1370)دنبال مي‏كردند، يعني رسيدن به زباني ملي و بومي در بستري جهاني.

اما در زمينه سينماي داستاني و بدنه اصلي سينماي ايران نيز آهنگسازان جواني در اين دهه مطرح شدند كه كيوان جهانشاهي، كارن همايونفر و پيمان يزدانيان شناخته شده‏ترين و موفق‏ترين آن هستند. كيوان جهانشاهي با ساخت موسيقي براي فيلم سايه‏هاي هجوم (1371)‌ كارش را در زمينه سينماي حرفه‏اي آغاز كرد. پس از آن او براي فيلم هاي پري (1373) و ليلا (1375)‌ هر دو ساخته داريوش مهرجويي موسيقي ساخت كه برايش موفقيت‏هاي فراواني به همراه آورد.

كارن همايونفر،‌نيز از ديگر آهنگسازان جوان در زمينه موسيقي فيلم بود كه با ساخت موسيقي براي فيلم سلطان (1374) به شهرت رسيد. پيمان يزدانيان نيز از ديگر آهنگسازان جواني است كه در خارج از كشور تحصيل كرده است و در اواخر دهة 1370 با ساخت موسيقي براي فيلم باد ما را خواهد برد (1378)‌ ، آب و آتش (1379) و از كنار هم مي‏گذريم(1379) خود را به عنوان استعدادي تازه به سينماي ايران شناساند.

در اين دهه چهره‏هاي قديمي‏تر موسيقي نيز همچنان به فعاليت خلاقه و پردامنه خود ادامه مي‏دادند. موسيقي فيلم در اواخر دهة (1370)ديگر به عنصري جدي و كاملاً دراماتيك در سينماي ايران تبديل شده بود. هرچند كه با نگاهي كلي به فيلم‏هاي تاريخ سينماي ايران در مي‏يابيم كه فيلمسازان ايراني در غالب موارد شناخت چنداني نسبت به موسيقي گذاشته‏اند و به همين دليل ساخت موسيقي فيلم‏هايشان را به آهنگساز مي‏سپردند.

دقيقاً به دليل عدم نظارت خلاقه كارگردان بر فرايند آهنگسازي،‌آهنگساز موسيقي فيلم در سينماي ايران، در بيشتر موارد بيش از آنكه در راستاي عناصر نمايشي و زيباشناختي فيلم باشد، ساز خود را زده است. ضمن اينكه كمبود چشمگير نوازندة حرفه‏اي در ايران باعث شده است كه موسيقي فيلم ايراني، بسيار محدود و مقيد به كمبودها باشد. از اركستراسيون‏هاي عظيم و جدي در موسيقي فيلم ايراني خبري نيست؛ چرا كه هر چه تعداد نوازنده‏ها بيشتر باشد، هزينه آهنگسازي نيز بيشتر مي‏شود و به همين دليل آهنگسازان ترجيح مي‏دهند با سينتي سايزر و صداهاي مجازي، كمبودهاي اركستراسيون را جبران كنند، كه اين در بيشتر موارد نتايج چندان خوشايندي به همراه ندارد.

در تاريخ پرفراز و نشيب سينماي ايران، شايد تنها موردي كه نشان دهندة همكاري خلاقه كارگردان ـ آهنگساز است (مشابه آنچه در سينماي جهان مرسوم است)، همكاري مسعود كيميايي و اسفنديار منفردزاده در سال‏هاي( 1348)تا( 1357)باشد. كيميايي و منفردزاده به چنان درك متقابلي از هنر همديگر رسيده بودند كه توانستند ماندگارترين نوع همكاري هنري در تاريخ سينماي ايران را خلق كنند.

منفردزاده قريحه‏اي رها و پربار داشت و كيميايي نيز شناخت خوبي از مقولة موسيقي فيلم. از تلاقي اين دو ذهن بسيار نزديك به هم، موسيقي‏هاي فراموش نشدني قيصر، رضا موتوري، داش آكل و گوزنها است. موسيقي‏هايي كه براي نخستين بار به آهنگساز فيلم در سينماي ايران شهرت و اعتباري دست كم به اندازة كارگردان بخشيد. متأسفانه بررسي تاريخ سينماي ايران، نمونه‏اي ديگر به ما ارايه نمي‏دهد و اين براي سينمايي با قدمت بيش از 70 سال صفت پيگير، بسيار اندك و ناچيز است.

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837