از آنرو باين حكيمان رواقي گفته اند كه حوزه آموزش و پرورش آنان در يكي از رواق هاي شهر آتن برگزار ميشد.
رواقيان حكمت را تنها براي تعين تكليف زندگاني و دستور اخلاقي ميدانستند و استفاده علمي از آن نمي خواستند و حتي گفته اند كه جمعيت ايشان جنبه مذهبي بيشتري داشته است تا فلسفي .
سر سلسله اين حكما زنونه (336-264 ق.م) از اهل قبرس است.فلسفه رواقيان نوعي از وحدت وجود است البته جسماني نه روحاني. به اين معني كه جز جسم به وجودي قائل نيستند و عقيده دارند آن يا فاعل است يا منفعل. فاعل (يعني قوه به معني قدرت نه به اصطلاح ارسطو) آن است كه در انسان روح يا نفس و در كليه عالم پروردگار خوانده ميشود و منفعل آنست كه در انسان بدن و در عالم ماده مينامند واين دو امر قوه و ماده ، روح و بدن ،خدا و ماسوي كه حقيقت آنها واحدست و با يكديگر آميختگي كلي دارند ،چنانچه وجود يكي در تمام وجود ديگري نفوذ و اثر كامل دارد و انسان عالم صغير است و جهان عالم كبير . رواقيان جريان امور عالم را ضروري ميدانند و جبري مذهب ميباشند.
|