حكومت انتخابي نويسنده: جان استوارت ميل مترجم: علي رامين ناشر: نشر ني زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 376 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1389
- دوره چاپ: 2
کد کتاب: 102196
فروخته شد - موجود نمی باشد
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
«حکومت انتخابی» جان استوارت میل رسالهای است بسیار گیرا و خواندنی که به لطف ترجمه شیوای علی رامین، خواندنیتر و دلنشینتر نیز شدهاست. فکر میکنم سپاسگزاری از مترجمی مانند او که تا این اندازه از دقت، بینش و مهارت زبانی را جانمایه کار خویش قرار داده، کمترین دینی باشد که بر عهده خواننده کتاب میماند.
به رغم آنکه «میل» رساله مجزایی به نام «فلسفه سیاسی» دارد، «حکومت انتخابی» را مفصلترین و منظمترین رساله او در فلسفه سیاسی میدانند.
از قرار معلوم، میل در نگارش این کتاب تا حد قابل توجهی متأثر از «دموکراسی در آمریکا» الکسی دوتوکویل است. توکویل کتاب خود را در فاصله سالهای ۱۸۳۵ تا ۱۸۴۰ منتشر ساخت. این کتاب بسیار مهم در فلسفه سیاسی قرن نوزدهم، مورد توجه عمیق میل قرار گرفت و الهامدهنده وی در بسیاری از نظریات سیاسی بازتابیافته در حکومت انتخابی شد.
دغدغه میل در این کتاب، بازشناسی دموکراسی راستین از دموکراسی ناراست است. مراد او از دموکراسی راستین، حکومتی است که در آن اکثریت و اقلیت به نسبت وزن اجتماعی خود، حضور موثر داشته باشند و دموکراسی ناراست، حکومت مبتنی بر حضور و رأی اکثریت به تنهایی است. از همین رو، میل تمام انتقادهایی را که اصحاب نظر بر دموکراسی وارد کردهاند، ناشی از حاکمیت نوع ناراستِ دموکراسی میانگارد. با این رویکرد، برای مثال در زمینه حق رأی معتقد است که مسئله اساسی در دموکراسی انتخابی این است که چگونه اکثریت عددی را از سوءاستفاده از قدرت بازداریم.
یکی از نکات برجستهای که در میان سطور حکومتِ انتخابی توجه را به خود جلب میکند، تحلیلی از «کنش انتخاباتی» است که فراتر از توجیهِ حقوقی-ایدئولوژیکِ «رأی دادن» یا «رأی ندادن»، وجه سیاسیِ این کنش را برجسته میکند و ضرورتی فرامنطقی را پیش میکشد که بسی فراتر از «اختیار» به معنای متافیزیکی، با آزادی به معنای تاریخی نسبت دارد. برای تشریح این نکته باید برخی از مولفههای جامعهشناسیِ ایجابیِ جاناستوارتمیل را ترسیم کرد.
نهادهای اجتماعی. جان استوارت میل در نخستین فصلِ حکومت انتخابی، دو برداشتِ ناسازگار از نهادهای سیاسی را خلاصه میکند. مطابقِ برداشتِ نخست، نهادهای سیاسی اموری سراسر برساخته و مصنوعی هستند؛ در این چارچوب میتوان از نهاد همچون ماشین سخن گفت. اما مطابق برداشت دوم، نهاد « ساخته نمیشود، بلکه میروید»، نهادها در فرایندی آگاهانه و غایتمند ساخته نمیشوند، بلکه «فرآوردة عادتها، غریزهها و نیازهای ناخوداگاه» هستند؛ در این معنا میتوان از نهاد همچون امری ارگانیک سخن گفت.
جان استوارت میل هیچ یک از این دو نظرگاه را دربست نمیپذیرد، به بیان دقیقتر، او هر دو را باهم میپذیرد. اما این پذیرش، کنشِ مفهومیِ او را، بسی دور از التقاط، به آفرینشی اصیل بدل میکند: نهاد به منزلة اندام- ماشین. او در تشریح شرایط عملکردِ این اندام- ماشینها از سه شرط سخن میگوید:
۱)پذیرشِ آگاهانه، قبول تبعیت از الگوهای رفتاریِ یک نهاد به صرافت طبع ۲) پذیرش و توانایی ناخودآگاه: «در مواردی نیز ممکن است ملتی با نوعی از حکومت مخالفت نداشته باشد ��" وشاید حتی دوستدار آن باشد ��" ولی نخواهد و یا نتواند شرطهای آن را برآورد. چهبسا یارای آن را نداشته باشد که این شرطها را حتا به صورتی که برای حفظ موجودیتِ ظاهریِ حکومت بایسته است به جا آورد. و...