مروري بر كتاب
رمان خانه ايست كه درش بروي همه باز است فقيران و پادشاهان با خواندن رمان به خانه يكديگر سرك ميكشند اما فهميدن رمان كار آساني نيست ...چیزی که در آثار شادمان به وضوح دیده میشود، موضع سخت وی در برابر با تمدن جهانخوار غرب است و تنها راه این تقابل را تأکید بر مؤلفههایی میداند که پایههای یک ناسیونالیسم شدید را در ذهن شادمان و البته در ذهن خوانندهی آثار وی پی خواهد ریخت، زبان و تاریخ ایرانی. اما به رغم آن، به گونهای متناقض وی معتقد به گرفتن اصول پیشرفت و ترقی از غرب است و در کنار آن است که توصیهای اکید بر حفظ مؤلفههای هویت و تمدن ایرانی و ملی را دارد. یعنی به نوعی قائل به التقاط این دو عنصر است. شادمان در سال 1286 در خانوادهای به نسبت مرفه، زاده شد. پدرش در سلک روحانیت و مادرش از خانوادهای متمول بود. مدتی علوم قدیمه خواند. به فقه و اصول ورودی کافی داشت و عربی را هم نیک میدانست. تحصیلات جدیدش را در دارالفنون آغاز کرد و پس از چندی به اروپا رفت. پیش از عزیمتش، مدتی سردبیری مجلهی «طوفان هفتگی» را به عهده داشت. در سال 1314 از دانشگاه پاریس دکترای حقوق گرفت و 4 سال بعد از دانشگاه لندن دکترای علوم سیاسی دریافت کرد. مدتی کوتاه در اروپا و سالیان دراز در ایران استاد دانشگاه بود. مشاغل سیاسی مهمی به عهده داشت. مدتی کفیل نمایندهی دولت ایران در شرکت نفت ایران و انگلیس بود. چند دوره وزیر شد. در کابینهی کودتای 1332 وزارت «اقتصاد ملی» را به عهده داشت. از سال 1334 تا 1337، نایب تولیت آستان قدس رضوی بود. محور مرکزی همهی آثار او چند و چون رویارویی جامعهی ایران با مسألهی تجدد است. وی در تمامی آثارش به اتفاق به این موضوع پرداخته و رویارویی و تقابل با تمدن غرب و جلوگیری از تفوق و تسلط آن بر هویت و تمدن ایرانی بنمایهی اصلی آثارش را تشکیل داده است و البته در همین راستا، وی تنها راه مقابله با این رویه را تأکید بر مؤلفههای هویت ایرانی و به خصوص زبان فارسی که از آن به عنوان قویترین و اصلیترین مؤلفه یاد میکند، میداند. وی در تفصیل همین نکته میگوید کار رویارویی با فرنگ و تجدد را تنها میتوانیم به عهدهی کسی بگذاریم که «چشم و گوش و دلش را از ایران و زبان ایران و مهر ایران و از هر آن چیزی که در تاریخ دو هزار و پانصد سالهی ما به این ملت پایندهی ایران وابستگی داشته است چنانکه شاید و باید پر کنیم و ایرانی ایرانشناس، فارسیدان، هوشمند و مستعد را به جانب کارگاه پر نقش و نگار تمدن فرنگی بفرستیم.
|