مروري بر كتاب
در اين عصر كه هيچ مجال و زماني براي با يكديگر بودن يافت نميشود تا از همنشيني در كنار يكديگر و بزرگان درسي بياموزيم، اين فاصله گرفتن ها ما را بر آن داشت تا مجموعه اي ديگر از پندهاي زيبا و عبرت آموز را در مسير يك عصرانه قرار دهيم، تا جبرانِ نبودن هاي آنان در اين كتاب كوچك ولي پندآموز برايتان رغم بخورد و شايد هر عصرانه با ما بودن كليدي باشد به روي هر مشكل در مسير زندگيتان... و اين چنين است كه در پس هر پندي، قندي نهفته است و در كنار هر فنجان چاي عصرانه، داستاني.
كتاب را بگشا و تلخي فنجان چاي تلخ مشكلات زندگي را با شيريني پندهاي عصرانه و داستان هاي قند پهلوي اين كتاب درآميز. و آن هنگام است كه درمي يابي كه داستان ها و پندها در كنار يكديگر، مشكل گشاي لحظات تلخ و سخت زندگي من و تو خواهند بود. در ادامه لازم ميدانم در مورد اين كتاب سخني بگويم: نام من حسين است. من بعد از شهادت عموي عزيزم، حسين شكرريز به دنيا آمدم. از آن زمان كه من از دنياي كودكي كمكم فاصله مي گرفتم، درمي يافتم كه همه اطرافيان من را با شهيد حسين شكرريز مقايسه ميكنند و اين كار بار مسئوليت مرا سنگين تر مي كرد. به اين فكر افتادم كه براي عموي عزيزم كاري انجام دهم كه شايد هم براي خود و هم براي او و نامي كه بر دوشم گذاشته بود، نيكو باشد. پس بر آن شدم تا وب سايتي را به نام پندها راه بيندازم و در اين مكان، داستان هاي كوتاه اينترنتي و داستان هايي كه از گوشه و كنار مي شنيدم را جمع كنم. بعد از گذشت يك سال از عمر اين وبسايت، متوجه علاقه بازديدكنندگان به اين مجموعه داستان ها شدم و تصميم به چاپ مجموعه اي از اين داستان ها گرفتيم. سپس در انتهاي هر داستان نكته اي را لحاظ كردم كه چكيدهاي بود از دل هر داستان به زبان بسيار ساده و قابل فهم، نام آن را پندهاي قند پهلو گذاشتيم و به دليل استقبال از اين مجموعۀ گردآوري شده و پيشرفت وب سايتمان، تصميم به جمع آوري مجموعه هاي بعدي افتاديم و داستان هاي جديد و زيباتري را جمع نموديم كه در اين كتاب با نام «عصرانه به صرف داستان» مشاهده مي كنيد. اميدوارم به اين مجموعه كه با سختي و مشقت بسيار گردآوري شده و نكاتي در انتهاي آن بيان گرديده، با ديدي دقيق بنگريد و نهايت استفاده را ببريد.
|