اسلام و نابسامانيهاي روشنفكران ؛ دو جلدی
نويسنده: محمد قطب
مترجم: علي عابدي
ناشر: محمدي
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 940
اندازه كتاب: رقعی جلد سخت - سال انتشار: 134344 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 117667

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
در این نوشتار با استناد به آیات قرآن، احادیث و روایات پاره‌ای از اصول و فروع دین اسلام تشریح می‌گردد.
براي اينکه ببار آورند بذر نفاق
بچهر مذهب و دين از ازل نقاب زدند
نشان مهر بقانون اين تمدن نيست
بر اين صحيفه با آب دهن لعاب زدند

برنامه ها طوري تصويب شد که اسلام را فقط يک رشته عبادت ها و نمازها و دعاهاي مخصوص و تسبيح و سجاده و صوفي مآبي و قرائت قرآنکريم آن هم براي تبرک و اذکاريکه فقط ناظر بر مکارم اخلاق است نشان دادند.
اما از اسلاميکه داراي نظام اجتماعي و اقتصادي سالم است و داراي قوانين سياسي داخلي و خارجي و حاوي برنامه هاي عالي فرهنگي است، از اسلاميکه بهترين راه زندگي و بارزترين راهنماي پيروزي و بهروزي است، چيزي به گوش دانشجويان اسلامي نرسيد، بلکه بجاي برنامه صحيح فرهنگ اسلام شبه ها و نابساماني هائيکه اروپائيان صليبي مذهب و مستشرقين پديد آورده بودند، بدانشجويان تدريس نمودند، تا از اين راه بتوانند مسلمان ها را از دين خود دور کنند و غرض هاي شوم استعماري خود را تحميل و انجام نمايند.

آري، سرانجام بجاي همه برنامه هاي درخشان اسلامي برنامه هاي نابسامان اروپائي برگزيده شد و مسلمان ها در شعاع اين پرورش چنان گمان کردند که نظام اجتماعي حقيقي فقط در اروپاست، و تنظيم قانون صحيح اقتصادي را فکر اروپائي لازم است، آئين سياست و حکومت سالم را از تجربه اروپائيان بايد آموخت؛ حقوق ثابت انساني را فقط انقلاب کبير فرانسه پي ريزي کرده است، و دموکراسي واقعي را فقط احزاب بريتانيا مي توانند تصويب کنند، کاخ تمدن حقيقي را امپراطوري روم بنا کرده، و خلاصه در نظر مردم مسلمان، اروپا به صورت يک قهرمان شکست ناپذير جلوه گر شد، گمان کردند که استقامت و پايداري در برابرش تا ابد امکان پذير نخواهد بود، و مشرق زمين را يک موجود پست و زبون پنداشتند که بايد تا پايان عمر با اشاره اروپا راه برود، و بدون الهام اروپا هيچکاري از آن ساخته نبوده همه جا و همه وقت بايد غلام جان نثار از آن باشد.

عاقبت اين سياست شوم کار خود را کرد و در مدت کوتاهي تأثير خود را بخشيد، کم کم گروهي از جوانان مصري با اين روش ببار آمدند، که در نهاد شان فروغ هستي و عاطفه انسانيت خاموش شد، و شخصيت و اعتماد بنفس در افکار شان مفهومي بجا نگذاشت، مردمي بودند داوطلبان بردگي اروپا و در منجلاب بندگي تا سرحد امکان فرو رفته، گروهي بودند که در هيچ کاري با چشم بصيرت نگاه نکردند، و با نيروي عقل بکار نپرداختند، هر چه اروپائيان براي آن ها صلاح ديدند قبول کردند، و هرچه آنان خواستند اجرا نمودند، و هر فکري که از اروپا سر زد بدون دقت پذيرفتند.

در نتيجه روشنفکران امروز فارغ التحصيلان دانشگاه اين سياست شومند که برنامه آن را دست هاي استعمار تنظيم نموده، از اينجاست که از اسلام بجز نابساماني ها چيزي را نشناختند و از دين غير از الهام هاي اروپائي چيزي فرا نگرفتند، و روي همين اصل مانند اروپائيان علم را از دين و دين را از سياست جدا مي دانند.

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه