قصه غدير
زبان كتاب: فارسي
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 3
کد کتاب: 53511

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
ديگر از چكاچك شمشيرها و نعره جنگجويان و ناله زخميان و شيهه اسبان خبري نبود. مسلمانان خسته از جنگ، اما پيروز، در كنار همان چاهي كه جنگ در آنجا رخ داده بود، اردو زدند. سپاهيان، خسته و تشنه و گرسنه بودند و نيازمند آب و غذا و استراحت. چاه ، كم آب بود و نياز به آب فراوان.
دركنار چاه ازدحام زيادي بود. سنان زودتر از ديگران دلو خود را به چاه انداخت. و پس از او جهجاه دلوش را به درون چاه فرستاد. يكي از دلوها پر از آب شد و طناب دلو ديگر به طناب دلو پر آب پيچيد و چون دلوها را بالا كشيدند، ميان سنان و جهجاه بر ساينكه دلو پر آب از آن كداميك است، نزاع برخاست.

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه