مروري بر كتاب
از آنجا که واژه مشروعیت (Legitimacy)، در معانی مختلفی بهکار برده میشود، لازم است مراد خود را از آن مشخص سازیم. در دائره المعارف بینالمللی علوم اجتماعی در ذیل واژه مشروعیت تصریح شده است که مشروعیت، پایه و مبنای قدرت حکومت است و این قدرت در صورتی اعمال میگردد که حکومتکنندگان آگاه گردند که حق حکومت بر دیگران را دارند و حکومتشوندگان هم این حق را مورد پذیرش قرار داده باشند. در حقیقت، در بحث از مشروعیت، از یک سو بر حق حکومت حاکم و از سوی دیگر بر الزام پذیرش آن از سوی مردم تأکید شده است. بر این اساس، معادل دقیق معنای اصطلاحی مشروعیت، حقانیت است و نه قانونیبودن؛ چرا که ممکن است قانونی اعتبار و مبنای معقول و موجهی نداشته باشد. به عبارت دیگر، «قانونیت یک حکومت؛ یعنی توجیه «قانونی» برای انفاذ حکم توسط حکمران. این قانون میتواند هیچ مبنای معقولی نداشته و یا معجونی باشد از همه چیز؛ در حالی که مشروعیت در اندیشه سیاسی، در ابتدا کاری به قانون ندارد، بلکه مبنای آن، دلایل عقلی برای توجیه سلطه است . بنابراین، از لحاظ فلسفی، سرچشمه مشروعیت در صلاحیت است. ازاینرو، نهادهای حکومتی، با هر درجه از اهمیت، همه از باب کارآمدی نظام مهم هستند؛ لکن در مشروعیت، همه از سوی آن فرد صلاحیتداری مشروعیت مییابند که از ناحیه خداوند اذن داشته باشد.
|