آمده ام - شايد نويسنده: محمدرضا كاتب ناشر: رويش زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 160 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1376
کد کتاب: 79756
فروخته شد - موجود نمی باشد
کمیاب یا دست دوم - کیفیت : عالی
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
... برگشت، كسى پشت پنجره هاى بسته نبود. نگهبان داشت نگاهش مى كرد. مى خواست ببيند باز بر مى گردد يا نه. گفت: «از كجا بدانم دخترش هستى » و به پنجره ها نگاه كرد. دوست داشت بفهمد نرگس دارد به كجا نگاه مى كند هى. نفهميد. گفت: «نگفتى». نرگس برگشت طرفش. نگهبان تاب نگاه هاى او را نداشت. نمى دانست چه كار كند. از دستش خلاص شود يا باز نگهش دارد تا از كارهايش سر در بياورد.
نرگس همين طور نگاهش مى كرد. نگهبان كلاهش را داد بالاتر و جلوى سرش را خاراند. موهايش تقريباً سفيد شده بود.
گفت: «چى را دارى نگاه مى كنى » روى شيشه تيره سمت راست عينكش پر از پنجره بود و روى شيشه ديگرش سرشاخه هاى درخت ها. لابه لاى سرشاخه ها تكه هاى كوچكى از آسمان را مى ديد كه با تكان آرام شاخه ها، بزرگ و كوچك مى شدند.
عينك آرامش عجيبى بهش مى داد، مخصوصاً كه مى آمد نوك دماغش. از روى پله جلوى اتاقك نگهبانى بلند شد رفت تو : «ساعت ملاقات اگر نباشد، عزرائيل هم اگر بخواهد برود تو راهش نمى دهم.»...