تاريخ قاجار
نويسنده: رابرت گراند واتسن
مترجم: عباسقلي آذري
ناشر: مهر آيين
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 322
اندازه كتاب: وزیری جلد سخت - سال انتشار: 1340 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 85898

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
از ابتدای قرن نوزدهم تا سال ۱۸۵۸ میلادی

با شرح مختصری از وقایع مهمی که در پیدایش این سلسله تاثیر بسزایی داشته است

سلسله ی قاجاریه که ازایلات ترکمان بودند و هم زمان با تهاجم مغولان به ایران آمدند، رسما" از سال۱۲۱۰ تا ۱۳۴۴ه.ق. برابر با ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ ه.ش. و ۱۷۹۶ تا ۱۹۲۵م. به مدت ۱۳۴ سال برایران حکومت کردند.

از این خاندان ترک نژاد که شهر تهران را برای اولین بار به مرکزیت و پای تختی خود انتخاب کردند، ۷ نفر به شاهی رسیدند سلسله ی قاجاریه در سال ۱۳۰۴ شمسی به دست رضا شاه پهلوی سرنگون گردید.

...آغا محمد خان قاجار پس از رسیدن به سلطنت به خراسان رفت و از شاهرخ نوه نادر شاه مطالبه جواهرات نادری را کرد ، اما شاهرخ شاهزاده نابینا که به سعایت ها و دشمنی های امیر علم خان « از اعقاب امیر اسداله علم وزیر دربار شاه سابق » حاکم قاینات کور و بزندان افکنده شده بود قسم میخورد که جواهرات نزد او نیست .

امیر علم خان پس از خلع شاهرخ از سلطنت و کور کردن وی و بر تخت نشاندن میرزاسید محمد ، خواهر زاده و داماد شاه سلطان حسین صفوی بعنوان « شاه سلیمان ثانی » چون میخواست نفوذ خود را در خراسان بسط و گسترش دهد از مشهد خارج شد . در غیبت او « یوسف خان جلایر » حاکم مشهد شاه سلیمان را از سلطنت خلع و دستور داد او را کور کردند و شاهرخ را از زندان بیرون آورد و بر تخت نشاند و از این بابت هر گونه سوء استفاده ممکن را از جواهرات نادری که نزد شاهرخ بود میکرد .

امیر علم خان که با بیست و پنج هزار سپاه به سرکوبی احود شاه ابدالی حاکم هرات به جام و باخرز رفته بود ، براثر رفتار تحکم آمیز و مستبدانه و خشونتهای بی حد توسط سر کردگان قوای خود دستگیر و به مشهد به نزد شاهرخ آورده شد .

شاهرخ چون او را مسبب اصلی کور شدن خود میدانست فورا دستور داد او را کور کردند و به نزد جعفر خان کرد که او هم بوسیله امیر علم خان کور شده بود فرستاد و گفت هر رفتاری که مناسب میداند با او بکند ، جعفر خان کرد هم دستور داد آنقدر به او چوب بزنند تا بمیرد ، و همان شد .

در این بین که آغا محمد خان به مشهد آمده بود شاهرخ را دستگیر و دستور داد تا او را فلک کنند تا جای جواهرات را افشاء نماید ، اما شاهزاده کور با این ترفند ها بزبان نمی آمد .

آغا محمد خان دستور داد او را لخت کرد و با میله های آهنی بدنش را داغ کنند شاهرخ میرزا که حدود شصت سال سن داشت این شکنجه های وحشتناک را نمیتوانست تحمل نماید ، بتدریج جای جواهرات را افشاء میکرد و تسلیم مینمود ،اما آغا محمد خان طالب یاقوت بزرگ نادری بود که نادر شاه از دهلی آورده بود .

آغا محمد خان مردی قسی القلب و بیرحم بود و بسیار حریص و باین سادگی از جواهرات مخصوصا یاقوت نادر ی نمی گذشت ، شکنجه ها ادامه یافت و شاهزاده کور تحمل آنهمه شکنجه های دردناک را نداشت ، ولی یاقوت نادری را تسلیم نمی کرد ، بالاخره شاه قاجار دستور داد دور سر او سریشم « نوعی چسب گیاهی که در قدیم استفاده میشد » گرفتند و بر کاسه سر او سرب داغ ریختند ، شاهرخ این شکنجه را دیگر نتوانست تحمل کرده و« یاقوت مشهور اورنگ زیب » را تسلیم خان قاجار نمود . شاهرخ بعد از آن بر اثر آن شکنجه دردناک درگذشت .

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه