از ايستگاه چهارم تا سال گندم نويسنده: عبدالمجيد نجفي ناشر: ذكر زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 70 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1378
- دوره چاپ: 2
کد کتاب: 8795
فروخته شد - موجود نمی باشد
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
ايستگاه «خواجو» چهارمين ايستگاه بود. وقتي همراه پدر بزرگ از قطار پايين آمدم، هوا بد جوري گرفته بود و سوز سردي گونه ها را نيش مي زد.
«عشقعلي» مثل هر هفته منتظر ما بود؛ با دو اسب و يك الاغ. - سلام خان آقا، خسته نباشيد! عشقعلي رو به پدربزرگ و من گفت و لبخندي زد.
جاي چند دندان جلويش خالي وگونه هايش برجسته بود و ته ريشي جو گندمي داشت.
كلاه قفقازي را از دو سو باز كرده بود و بند آن را زير چانه باريكش گره زده بود تا گوشهايش از سرما در امان باشند. پدر بزرگ...