گالیسا... کی میرسد باران ؟ نويسنده: سهراب فرسيو ناشر: قطره زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 454 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1391
- دوره چاپ: 1
کد کتاب: 88990
فروخته شد - موجود نمی باشد
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب نقل کوششهای مردم «ناهی» برای کشاندن باران به زمین در سومین، چهارمین و پنجمین سال خشک
کنار دروازهی مهرجان، وقتی آن دو مرد چرتِ عباسآقا را پاره کردند و بهاتفاق بچه بهاو خندیدند، در واقع روح زمانه را در تنش دمیده بودند؛ روحی با قدرتِ سرایتِ حیرتآور که با دمیده شدن بهکالبدِ پشتکوهیترین دهاتی جوان و حساس، همهی رسوم بهنظرش ناساز میآمد. از آن بهبعد دیگر بهفرمانهای نیاکان و بزرگان کار نداشت، تا بهعاقلانه بودن رسم و رسوم مطمئن نمیشد، انجامشان نمیداد.
عاقلانه و بهدردخور بودن را خودش تعیین میکرد؛ بهعقل خودش رجوع میکرد. بنابراین عباسآقایی که فعلاً در گودال افتاده بود و از ضعف و تشنگی صدای بچه گربه میداد، اگر از مخمصه جان بهدر میبرد، فرماندهی را بهعهده میگرفت و دیگر زیر بار هیچ حماقتی، جز حماقتهای شخص خود نمیرفت.
بچهای که بهزمین چسبیده بود و داشت خاک میشد، یادش نمیآمد- یا دوست نداشت بهیاد بیاورد- دلایلی که او را بهمهرجان کشاند، تنها آبدزدی برای گالیسا نبود.
هنوز با خودش کاملاً روراست نبود؛ زمان زیادی نمیخواست تا بهاین حقیقت هم- با همهی تلخی- پی ببرد و بیادا اطوار تن بهاعتراف بدهد.