به طور كلى روان شناسان و روان پزشكان شخصيت انسان را به سه دسته متمايز تقسيم مى كنند:
۱ ـ بهنجار ۲ـ نوروتيك (روان نژند) ۳ـ پسيكوتيك (روان پريش).
بهنجارها شخصيت خود را با واقعيت زندگى سازگار مى سازند، رفتار و كردارشان درزندگى هدف مشخص و جامعه پسندى را دنبال مى كند وازادامه فعاليت براى نيل به مقصود احساس رضامندى و خوشبختى مى كنند.
شخصيت نوروتيك (روان نژند) از حقيقت مى گريزد و كمتر خود را با واقعيت سازگار مى كند. به طور كلى روان نژندها داراى اختلالهاى روانى خفيف مانند:
احساس خستى، كوفتگى عصبى ، بى حس وحالى، اضطراب ، دلواپسى و فراموشى مى باشند. اين افراد را گاهى نوروتيكهاى اضطرابى نيز مى نامند كه به استراحت وآرامش نياز دارند.
شخصيت هاى پسيكوتيك (پسيكوز) را روان پريش نيز مى نامند. روان پريشى شديدترين نوع بيمارى روانى است. مردم آن را ديوانگى يا جنون مى نامند. اين افراد گرفتار خيال باطل وتوهم اند با واقعيت قطع رابطه كرده اند. وغالباً دچار توهم يا ادراك غلط هستند. داورى ونتيجه گيرى آنها همواره نادرست است. ازخوردن غذا و دارو به علت توهمى كه از مسموم بودن آنها دارند خوددارى مى كنند و ...
پسيكوزها به ۲ دسته تقسيم مى شوند:
پسيكوزهاى عضوى كه دراثر فاسد شدن سلولهاى مغزى ايجاد مى شود و پسيكوزهاى كاركردى كه محصول عادات وعقايد است. پسيكوزهاى عضوى خود به دسته هاى مختلفى تقسيم مى شوند ازجمله : فلج عمومى :اين عارضه براثر عفونت دستگاه عصبى ومغزى براثر سيفليس درجه سوم حاصل مى شود. بيمار بيش از ۲ تا ۵ سال زنده نمى ماند. اما درصورتى كه به موقع درمان شود از عواقب ناگوار آن نجات مى يابد.
جنون پيرى : زندگى او ، وضعى آشفته دارد به گذشته وعقب باز مى گردد واغلب حرفى كه لحظه اى پيش به او گفته اند به ياد نمى آورد. اين چنين وضعى درسن ۷۰ سالگى جاى شگفتى ندارد اما وقتى درافراد ۳۰ ساله چنين حالتهايى نمايان مى شود دليل برپيرى زودرس مى باشد كه جنبه ارثى دارد.
|