چون يك نفر به دقت تمام براي ديگري حرف بزند اما آخر كار ببيند كه حرفش در او اثر نكرده، اين مثل را به زبان ميآورد.
يك بابايي مستطيع شده بود و به مكه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجي و همه به او ميگفتند: حاجلي (حاج علي)
اما يك دوست قديمي داشت كه مثل قديم باز به او ميگفت: كللي (كل علي ـ كربلايي علي). مثل اينكه اصلاً ...
|