جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

از ميانه قرن دوزادهم تا اواسط قرن چهاردهم دوره افشاري و زندي و قاجاري و مشروطيت ۲
گروه: نقد و ادبيات
منبع: www.adab.irib

فتحعلي خان صباي كاشاني 0متوفي به سال 1238 هجري) شاگرد صباي كاشاني و ملك الشعراء فتحعلي شاه بود. ديوان قصائد او مشهور است و علاوه بر آن منظومهاي شهنشاه نامه و خداوند نامه و گلشن صبا و عبرت نامه او نيز هر يك شهرت و مقامي در آثار ادبي اخير ايران دارند. برخي از قصائد ملك الشعراء صبا به درجه‏يي از قدرت كلام و انسجام رسيده و تا حدي در آن معاني دقيق و عبارات فخيم آمده است كه به درستي يادآور قصايد فصحاي قرن ششم است.

سيد محمد سحاب اصفهاني (متوفي به سال 1222) پسر سيد احمد هاتف شاعر قصيده‏سرا و غزل گوي مشهور دوره فتحعلي شاه بود، وي در قصائد خود از دو استاد بزرگ و مسلم قصيده يعني انوري و خاقاني با مهارتي شگفت انگيز پيروي كرده و به نيكي از عهد اين تقليد برآمده است.

مجتهد الشعرا سيد حسين مجمر اصفهاني (متوفي به سال 1225) با حداثت سن و فوت در عنوان شباب در غزل و قصيده به روش متقدمان اظهار قدرت و مهارت فراوان كرده است.
معتمدالدوله ميرزا عبدالوهاب نشاط اصفهاني (متوفي به اسل 1244) در نثر و نظم و خط از استادان بزرگ عهد خود بود و علي الخصوص غزل را به شيوه متقدمان خوب مي‏ساخت.

ميرزا شفيع وصال شيرازي (متوفي به سال 1262) مشهور به ميرزا كوچك در مثنوي و غزل و قصيده قدرت داشت. استادي او در غزل خوشنويسي نزد معاصرانش مسلم بود. وي مثنوي فرهاد و شيرين وحشي را تمام كرد و مثنوي ديگري به بحر متقارب به نام بزم وصال دارد.

ميرزا حبيب قاآني شيرازي (متوفي به سال 1270) قصيده سراي ماهرو استاد و غزل گوي و نويسنده مشهور اواسط عهد قاجاري است. اهميت قاآني بيشتر درآوردن طرز تازه‏يي در قصيده سرايي است ولي در عين اتكاء به شيوه گفتار قدما معاني تازه و تركيبات نو و افكار بديع دارد. پريشان او كه به روش گلستان نوشته معروف است.

ميرزا عباس فروغي بسطامي (متوفي به سال 1274) از استادان مسلم غزل در عهد قاجاريست كه برخي از غزلهاي لطيفش لطف و فصاحت آثار سعدي و حافظ را به نظر خواننده مي‏آورد.
ميرزا محمد علي سروش اصفهاني (متوفي به سال 1285) شاعر استاد دوره ناصرالدين شاه قصيده و مثنوي هر دو مي‏ساخته است ليكن اهميت و شهرت وي بيشتر در قصايد اوست كه با مهارتي عجيب در غالب آنها از فرخي سيستاني پيروي شده است. از او منظومه‏يي به بحر متقارب در شرح غزوات حضرت علي بن ابيطالب در دست است به نام ارديبهشت نامه و مثنويهاي ديگري نيز مانند ساقي نامه و الهي نامه دارد. محمود خان ملك الشعراء كاشاني (متوفي به سال 1311) در عهد خود از استادان مسلم در قصيده سرايي بود و منوچهري و فرخي را در قصايد ماهرانه پيروي مي‏كرد.

ابوالنصر فتح الله خان شيباني كاشاني از معاصران محمد شاه و ناصرالدين شاه قاجار. وي قصيده سراي ماهرو استاد عصر خود و در پيروي از استادان دوره اول غزنوي چيره‏دست بود.
گذشته ازين چند تن كه ذكر كرديم شاعران بزرگ ديگري هم در عهد قاجاري بوده‏اند كه نام و زبده آثار آنان بهتر از همه جا در مجلد دوم از مجمع الفصحاء هدايت آمده است و ذكر همه آنان در اين وجيزه دشوار است.

اگر در اشعار گويندگان عهد قاجاري دقت و مطالعه شود ملاحظه مي‏گردد كه اگر چه اين گويندگان بزرگ كمتر به ابتكار مضامين و آوردن گفتار و معني تازه توجه دارند ليكن از حيث احياء زبان درست فارسي و تجديد خاطره گويندگان قديم خدمتي بزرگ به زبان و شعر فارسي كرده و آن هر دو را از ابتذال و سستي رهايي بخشيده‏اند و شيوه آنان در دوره مشروطيت الي يومنا هذا در نزد شاعران استاد مانند اديب نيشابوري و اديب پيشاوري و اديب الممالك فراهاني و مرحوم ملك الشعراء بهار خراماني معمول بوده و هست و تنها در پانزده بيست سال اخير است كه به واقع زمزمه تجديد سبك شعر فارسي از بعض شاعران معاصر شنيده مي‏شود.

نثر فارسي

نثر فارسي هم در عهد افشاريه و زنديه و قاجاريه اندك اندك از سستي و بيمارگي دور شد و در دوره قاجاريه روشي نسبة مطبوع كه به شيوه پيشينيان نزديك بود، حاصل كرد. پيداست كه در مورد نثر هم مانند نظم ميزان فصاحت و بلاغت گفتار نويسندگان قديم بود منتهي در اين مورد معمولاً از روش نويسندگان قرن ششم و هفتم و هشتم بيشتر تقليد شده است مگر در اواخر قرن سيزدهم كه برخي مانند ميرزا ابراهيم وقايع نگار به سبك معمول اواخر قرن پنجم توجه كردند.

در آغاز اين عهد هنوز آثار شوم بي‏مبالاتي و مسامحه نويسندگان دوره صفوي در منشأت فارسي آشكار بود چنان كه حتي ميرزا مهدي خان منشي نادر و آذر بيگدلي با همه استادي خود از خطاي حذف افعال مصون نمانده‏اند ليكن در آثار نويسندگان استاد عهد قاجاري اين عيب و نظاير آن كمتر ملحوظ است. مشاهير نويسندگان دوره افشاريه و زنديه و قاجاريه عبارتند از:

ميرزا مهدي خان استرآبادي منشي نادر صاحب كتاب دره نادره كه مانند تاريخ وصاف پر از صنايع لفظي و مقرون به تكلف و تصنع است. وي كتاب ساده‏تري دارد به نام جهانگشاي نادري كه انشاء آن طبيعي‏تر از كتاب نخست است.
نشاط اصفهاني كه نام او در ذكر شاعران عهد قاجاري گذشت، وي از نويسندگان صاحب ذوق و استاد عصر خود بوده و منشآتش در دست است و به چاپ رسيده. فاضل خان گروسي صاحب منشآت معروف، معاصر فتحعلي شاه وي تذكره‏يي نيز به نام انجمن خاقان دارد.

قاآني كه نام او جزو شاعران آمده و كتاب پريشان او به تقليد كتاب گلستان شيخ عليه الرحمه نگاشته شده است.
ميرزا تقي سپهر و پسر او عباسقلي سپهر مؤلفان كتاب معروف و مفصل ناسخ التواريخ.
رضا قلي خان هدايت (متوفي به سال 1288) ملقب به امير الشعراء، معاصر محمد شاه و ناصر الدين شاه، صاحب آثار متعدد مانند مجمع الفصحاء در دو مجلد و رياض العارفين در شرح احوال شعراي متصوف و متمم روضة الصفا به نام روضة الصفاي ناصري و لغت انجمن آراي ناصري.

ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني (مقتول به سال 1251) وزير محمد شاه بزرگترين نويسنده عهد قاجاري است كه منشآت وي به نثر مصنوع لطيفي نگارش يافته و دقت در آوردن الفاظ مقرون به ذوق و ايراد معاني باريك بدانها اثري خاص بخشيده است. قائم مقام در آوردن صنايع لفظي اصراري نداشت، هر جا ذوق خداداد او جايز مي‏شمرد از بعض صنايع تا آنجا كه به لطف كلام و رواني عبارت صدمه‏يي نرساند استفاده مي‏كرد و گرنه پيرامون آن نمي‏گشت. اشتهاد او به كلام فصحاي قديم زياد است اما او كلام متقدمين را هنگامي به كار مي‏برد كه حكم مثل سائر يافته باشد و آنها را به نوعي در كلام مي‏گنجاند كه گويي جزو انشاء اوست نه عاريتي و مأخوذ. عباراتش كوتاه‏تر و تركيباتش دل انگيز و جان پرور و او به واقع بزرگترين نويسنده ايران در ادوار اخير است كه به حق نام نويسندگي بر او توان نهاد.

چند نويسنده خوب ديگر نيز در اواخر عهد قاجاري داريم مانند ميرزا عبداللطيف تبريزي صاحب فرهنگ برهان جامع و ترجمه الف ليلة و ليلة و محمد حسن خان صنيع الدوله (اعتماد السلطنه) مؤلف مرآت البلدان و كتاب منتظم ناصري و تذكره خيرات حسان و ميرزا محمد ابراهيم وقايع نگار و جز آن.

از دوره سلطنت فتحعلي شاه قاجار به بعد ارتباط نزديك ميان ايران و اروپا آغاز شد و رو به تزايد و توسعه نهاد. آوردن كارشناسان فني در امور نظامي و مهندسي و ايجاد مدارس براي كارآموزي در اين فنون و فرستادن دانشجو و كارآموز به كشورهاي اروپا علي الخصوص فرانسه و انگلستان معمول گرديد، گروهي از فرزندان رجال و متمكنين و شاهزادگان با زبان و ادبيات فرانسوي و انگليسي آشنا شدند؛ ترجمه كتب مختلف از رمان و داستان گرفته تا كتب علمي و فني و نظامي به زبان فارسي آغاز گرديد؛ در اين ميان مدرسه دارالفنون به همت ميرزا محمد تقي خان امير كبير افتتاح يافت و آشنايي ايرانيان را با علوم جديد بيشتر معمول و ميسر ساخت؛ روزنامه نگاري هم اندك اندك معمول شد؛ در داخل و خارج ايران گروهي از مصلحين ايراني شروع به نوشتن عقايد سياسي و اجتماعي خود به زبان ساده كردند؛ تأليف كتب علمي و فني و درسي جديد بنا به احتياج زمان باب شد؛ فكر مشروطيت به ميان آمد و در مردم هيجاني ايجاد كرد و گروهي از طبقات مختلف سرگرم مطالعه كتب جديد و بحثهاي تازه و سعي در تحكم ارتباط خود با افكار و عقايد اروپايي شدند؛ رواج صنعت چاپ در ايران آشنايي مردم را با آثار ادبي و افكار مختلف ميسر ساخت.

در اين گيرودار انقلاب مشروطيت آغاز شد؛ نطقها و ايراد خطابه‏هاي ساده برملا گرديد؛ روزنامه‏هاي پياپي انتشار يافت؛ تأسيس مدارس جديد رونق گرفت؛ تحصيل زبان‏هاي اروپايي داوطلبان بسيار حاصل كرد؛ آشنايي اهل فضل با ادب غربي بسيار شد؛ ادب جديد عربي هم كه تغيير و تحول زودتر در آن آشكار گرديده بود اثر خود را در ميان عربي دانان كتاب خوان و روزنامه و مجله دوست باقي نهاد؛ در افكار و عقايد تحولي عظيم پديدار شد، ادبيات از دربار و مجامع اشرافي و خصوصي به ميان عامه راه جست؛ آزادي بيان و بنان همه را به تكاپو انداخت؛ بر شماره نويسندگان و شاعران ساده‏گوي عامه پسند افزوده شد...

در نتيجه اين تحولات سريع و شگرف روش نويسندگي تغيير يافت؛ افكار تازه در نثر و نظم به ميان آمد؛ سبك نگارش ساده و بي‏پيرايه شد؛ ورود در انواع مختلف مسائل ادبي از قبيل داستان و تآتر و بحث‏هاي اجتماعي و اخلاقي و سياسي و بحث ادبي و علمي و تحقيقات ادبي و تاريخي و جز آنها در زبان فارسي معمول گشت. لهجه نويسندگان تدريجاً تغيير يافت و به لهجه تخاطب نزديك شد؛ تركيبات تازه و لغات جديد كه بعضي هم ساختگي و برخي اروپايي و پاره‏يي تركي استانبولي بود در زبان فارسي راه جست؛ تركيبات و اصطلاحات تازه و خيالات جديد و فكرهاي نو معمول شد.

در نثر و نظم فارسي از بعضي جهات فساد و تباهي راه جست زيرا بسياري از كسان كه استحقاق نويسندگي و شاعري نداشتند و از مقدمات بي‏بهره بودند به كار شاعري و نويسندگي پرداختند و حتي افرادي از اين قوم ديده شده‏اند كه زبان فارسي را نيز درست و به درجه‏يي معمول و عادي نمي‏دانستند؛ مقالات سرسري روزنامه‏ها و ترجمه‏هاي نادرست و ناموزن كه در جرايد انتشار يافت باعث شد كه لغات غلط، تركيبات و اصطلاحات نامناسب، غلطهاي دستوري و امثال آنها به وفور در نثر و نظم راه جويد.

ليكن عوامل ديگري كه پيش از اين برشمرده‏ايم نثر و نظم را در راه تكامل وارد كرد و در آنها تنوع و تجددي به وجود آورد؛ زبان نثر ساده شد و از قيود لفظي رهايي يافت و استفاده از لهجه تخاطب نويسندگي را براي بسياري از طبقات آسان ساخت و نثر را آماده قبول افكار گوناگون كرد و از اين روي تحرير انواع كتب به زبان فارسي آسان شد؛ تأليف كتب در علوم جديد كه از اواخر عهد ناصري آغاز شده بود روز به روز معمول‏تر و متداول‏تر گرديد؛ ترجمه رمانها و داستانهاي اروپايي باعث شد كه نوشتن حكايات كوچك و داستانهاي بزرگ به تدريج در زبان فارسي معمول گردد و اينك اين فن در حال تكامل است تا روزي به مرحله بلوغ رسد؛ آشنايي با تحقيقات و تتبعات اروپاييان باعث تغيير روش تاريخ نويسي و تحقيق در مسائل ادبي شد و از اين راه تا كنون بسياري از نكات و مسائل مربوط به تاريخ و ادبيات ايران روشن گشت.

اين پيشرفتها و ترقياتي از اين قبيل در ادبيات فارسي نهضت نكاتي ايجاد كرد كه اميد است به نتايج نيكو برسد.
از نويسندگاني كه در دوره مشروطيت شهرت يافتند و خدماتي انجام دادند شيخ احمد روحي (مقتول به سال 1314) قمري، ميرزا آقاخان كرماني (مقتول به سال 1314) مؤلف صد خطابه و سه مكتوب و ايينه سكندري، ميرزا ملكم خان نويسنده رساله وزير رفيق، و روزنامه قانون .... را مي‏توان نام برد.

قسمت قبل   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837