استالينيسم تماميتي است در حكم يك نظام فكري. تحليل مبارزات طبقاتي در شوروي در سال هاي دهه سي دربرگيرنده واقعيتي بس پيچيده و به سرعت متغير است...
شارل بتهايم با جملات فوق خميرمايه تحقيقاتي و پژوهشي كتاب را به خوبي نمايان مي كند. جلد سوم و چهارم مبارزات طبقاتي درباره حاكمان و محكومان در فاصله سال هاي 1941-1930 و در ادامه مطالب جلدهاي اول و دوم اين مجموعه پژوهشي به رشته نگارش درآمده است.
مي دانيم كه در جلد اول نويسنده به بررسي شرايط اقتصادي-اجتماعي و سياسي حاكم بر روسيه تزاري پرداخته بود و اينكه چگونه شرايط فوق منجر به بروز نارضايتي هاي عميق در لايه هاي مختلف اجتماع مي شد. نارضايتي هايي كه به همراه مجموعه حوادث و عملكرد انقلابيون در ادامه رفورم و اصلاحات سياسي 1905- به پيروزي انقلاب در اكتبر 1917 منتهي شد.
در جلد دوم مجموعه نويسنده با تشريح حوادث و استراتژي هاي حكومت و انقلابيون و چگونگي تعامل اين برنامه ها با يكديگر انقلاب را برخواسته از سه گروه و يا لايه اجتماعي دانست كه عبارت بودند از:
1- كارگران و دهقاناني كه نظام اربابي و مالكي آن را به شدت تحت فشار قرار داده بود.
2- دانشجويان و روشنفكران دانشگاه كه ادامه شرايط عيني اقتصادي و اجتماعي را غيرممكن ارزيابي مي كرد .
3- و در نهايت هسته اي كوچك ولي منسجم شامل روشنفكراني كه برنامه هاي انقلاب سوسياليستي و دستيابي به نظام كمونيستي را تدوين كرده و در صدد اجراي آن بودند. همين دسته آخر پايه و اساس خوبي را تشكيل دادند كه در فرداي پيروزي انقلاب و در پي يك رشته جنگ داخلي و تصفيه هاي خونين با نام حزب بلشويك (يا همان حزب سوسيال دموكرات كارگر!) قدرت را در دست گرفت و با داعيه پيروزي انقلاب سوسياليستي كشور را براي اجراي سوسياليسم آماده كرد.
در جلدهاي سوم و چهارم (با نام حاكمان و محكومان) نويسنده تحول نظام حاكم بر شوروي سوسياليستي را در فرداي مرگ لنين و به قدرت رسيدن استالين بازسازي و بازنويسي كرده تا خواننده بيش از پيش با جو حاكم در اين دوره زماني آشنا شود و حقيقت حزب سوسياليستي!! نظام فوق را درك كند.
|