بلبل حلبي نويسنده: محمد كشاورز ناشر: چشمه زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 101 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1393
- دوره چاپ: 3
کد کتاب: 65681
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب مجموعه داستان
...اما مه رو مدعي است كه هدايت به عشق او مي باليده و حالا كه مجبورم تندتر برانم تا سر ساعت به سردخانه ي بيمارستان برسم، باز هم از هدايت مي گويد، جلو بيمارستان به نگهبان حالي مي كنم كه آمده ايم براي تحويل گرفتن جسد، و او با انگشت به سمت سردخانه اشاره مي كند.
از پله هاي نمور و بوي ناك كه پايين مي روم، متصدي سردخانه با لقمه ي نيمه جويده اي كه توي دهان مي چرخاند، مي گويد گواهي فوت را نشان بدهم و اسم و رسم مرده مان رابنويسم روي ليست.
من مدارك را نشانش مي دهم و او زبان سرخش را مي چرخاند روي دندان هاي زردش تا خرده هاي غذا را ببلعد و بعد شرايط گرفتن آمبولانس وبرگ ترخيص جسد و همه ي كارهايي را كه بايد توي بهشت زهرا بكنم برايم توضيح مي دهد. مه رو همان بالا مانده، بالاي پله ها.
فهرست
• مي گويد آب، مي گويم آب • كتاب اول شاعر • بازي ناتمام • بلبل حلبي • خروس • رمانس • غايب • و...
جوايزي كه اين كتاب برنده شده است
برنده ي هفتمين دوره ي جايزه ي منتقدان و نويسندگان مطبوعات به عنوان بهترين مجموعه داستان