جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  08/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

مجاهد روز شنبه
گروه: ضرب المثل

هرگاه كسي در كاري مهم و قابل توجه كه ديگران انجام داده اند و او كمترين دخالتي در آن نداشت ولي با اين وصف تظاهر كند كه در آن كار مشاركت و اثر وجودي داشته است اهل اطلاع و اصطلاح بخصوص تهراني هاي معمر و سالخورده چنين كسي را از ارباب تعريض و تمسخر مجاهد روز شنبه مي گويند كه البته دانستن ريشۀ تاريخي اين عبارت مثلي را لازم و ضروري دانست تا اگر پژوهشگران جوان احياناً با اين ضرب المثل در مكالمه و محاوره برخورد نمايند از علت تسميه و تمثيل آگاه باشند.

به طوري كه مي دانيم از امضاي فرمان مشروطيت ايران از طرف مظفرالدين شاه قاجار در تاريخ چهاردهم جمادي الثاني 1324 هجري قمري و همچنين امضاي قانون اساسي مشروطيت از طرف شاه و محمدعلي ميرزاي وليعهد در تاريخ چهاردهم ذي القعدۀ همان سال كه ده روز پس از اين واقعه مظفرالدين شاه بدرود زندگي گفته است دير زماني نگذشته بود كه محمدعلي شاه بناي مخالفت با مشروطيت ايران را گذاشته و آزاديخواهان را به عناوين مختلفه مورد ضرب و شتم و تبعيد قرار داده افراد نامداري چون ملك المتكلمين و ميرزا جهانگير خان را نيز به قتل رسانيده است، سهل است براي برانداختن مجلس شوراي ملي، آن را به توپ بست و چيزي نمانده بود كه نهال نورس آزادي و آزاديخواهي از ريشه خشك شده پايه و اساس نوبنياد آن از بيخ و بن بركنده شود ولي...

ولي هر چند كه مشروطه خواهان در تهران به دست قزاقان لياخوف و سربازان سيلاخوري سركوب شدند ولي ابتدا در تبريز و سپس در رشت مجدداً نهضت مشروطه خواهي آغاز شد، نيروي عين الدوله را مجاهدان تبريز به فرماندهي ستارخان و باقرخان شكست دادند و محمدولي خان سپهسالار تنكابني كه از همكاري با عين الدوله سرباز زده به رشت بازگرديد و اعلام آزاديخواهي كرده بود به همراهي سردار محيي معزالسلطان و ميرزا كريمخان و يپرم و سالار فاتح و ميرزا كوچك خان و جوانان آزاديخواه گيلان از راه قزوين به سمت تهران حركت كرد. اردوي بختياري نيز به رهبري سردار اسعد حاج عليقلي خان بختياري و فرماندهي امير مجاهد و عزيزالله خان ايل بيگي و محمد جوادخان منتظم الدوله و سردار اقبال و ضياء السلطان و مرتضي قلي خان و حاج ابوالفتح خان احمد خسروي سيف السلطنه شهر قم را تصرف كرده در بادامك به اردوي مجاهدان گيلان ملحق گرديد.

اين عده پس از چند جنگ و كروفري كه با قواي دولتي كردند متفق القول و يك رأي شدند كه سپاه دولتي را شبانه رها كنند و به تهران هجوم برند.به همين ترتيب عمل كردند ولي چون دروازه قزوين و جادۀ حضرت عبدالعظيم به وسيلۀ قواي دولتي مستحكم شده بود مجاهدان از طريق رباط كريم و كن به قريۀ طرشست رفتند و از دروازۀ بهجت آباد، كالج فعلي، كه باز و بلامانع بود به شهر حمله كرده پس از جنگهاي شديد سه روزه در حالي كه فرماندهان دو نيروي اصفهان و گيلان پرچمهاي سفيد در دست داشته اند وارد پايتخت شده به بهارستان رفتند و حوضخانۀ بهارستان را محل كار خود قرار داده اند.

في الجمله قواي دولتي منهزم گرديد، محمدعلي شاه به سفارت روس پناهنده شد و قشون قزاق به سردستگي لياخوف تسليم گرديد.آن گاه مجلس عالي مركب از سردارارن مجاهدين و روحانيون و بازرگانان و آزاديخواهان و درباريان متمايل به آزادي تشكيل گرديده محمد علي شاه را از سلطنت خلع و پسر دوازده ساله اش احمد ميرزا را به نام احمد شاه به پادشاهي انتخاب كرده عضدالملك رييس ايل قجر را نيز به نيابت سلطنت برگزيدند. كاري به دنبالۀ مطلب نداريم زيرا اين قصه سر دراز دارد و از حوصلۀ اين مقال و موضوع مقاله هم خارج است.

غرض اين است كه مجاهدين اصفهان و گيلان روز جمعه بيست و ششم رجب سال 1327 هجري قمري تهران را فتح كردند ولي صبح فرداي آن روز يعني روز شنبه كه غائله خوابيد و آبها از آسياب افتاد به قول يكي از نويسندگان:




... يك عده از سودجويان بي ايمان كه جز غارت و چپاول و استفاده از نام آزاديخواهي در آينده هدف و منظور ديگري نداشتند خود را مسلح ساختند و نام مجاهد روي خود گذاردند و خويشتن را شريك افتخارات مجاهدان واقعي روز جمعه كه جان بر كف دست گرفته و براي نجات آزادي كشور فداكاري كرده بودند جلوه دادند.البته اين موضوع بر مردم پوشيده نماند و به آنها نام مجاهدين روز شنبه دادند. اكنون به هر كس كه در كار خطير مهمي كه به دست ديگران انجام گرديده و او در اجراي آن كمترين مداخله اي را نداشته و با اين حال خود را شريك آن جلوه مي دهد. به تمسخر و استهزا عنوان مجاهد روز شنبه مي دهند. آري، عنوان مجاهد روز شنبه از آن تاريخ كه فرصت طلبان به سودجويي پرداخته اند ورد زبان گرديد و بعد از آن واقعه نيز وقايع عديده يكي پس از ديگري رخ داده افراد ابن الوقت كه در حزب باد عضويت دائمي دارند! بر طبق همان مرام و مرامنامه! عمل كرده و مي كنند. هاتف اصفهاني مي فرمايد:

گر فاش شود عيوب پنهاني ما

ايواي به خجلت و پشيماني ما

صائب هم چه خوب گفته:

يكرنگتر ز بيضه نديدم بروزگار

چون پرده اش دريده شد، آنهم دورنگ بود

بايد با آن شاعر ناشناخته همصدا شويم و بگوييم:

خود را بما چنانكه نبودي نموده اي

افسوس آنچنانكه نمودي، نبوده اي

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837