شايد هم ايده اي داريد كه ذهن شما را براي هفته ها در گير كرده و در گوشه ذهنتان جان گرفته است. در هر صورت نمي توانيد از نوشتن خود داري كنيد. خوب قبل از اينكه با شتاب به طرف نوشتن داستانتان برويد صبر كنيد و يك سئوال را از خودتان بكنيد. آيا اين فقط يك ايده است يا يك كتاب؟ مسلما ايده ها، هسته هاي اثر داستاني يا غير داستاني هستند اما اين ايده ها همگامي كافي و مورد استفاده هستند كه كاملا گسترش پيدا كرده پرورانده شوند و شما بتوانيد نقطه شروع ، ميانه و پايان آن را براي خود مجسم كنيد اين تجربه كه فقط صفحات زيادي را پر كردن به جايي نمي رسد به خيلي از نويسندگان ياد داده است قبل از نوشتن كتاب يك طرح كلي از آن داشته باشند. اگر فكر تهيه يك طرح كلي از داستان ستون فقرات شما را مي لرزاند، حداقل فكر كردن در مورد ايده و مطمئن شدن از اينكه اين ايده ارزش ماهها نوشتن را دارد مي تواند شما را از شكست ها و ناكامي هاي آينده نجات دهد. ايده هايي براي داستان( كتاب هاي داستاني) بسياري از نويسندگان، بخصوص نويسندگان تازه كار، از زندگي شخصي خودشان براي نوشتن داستانهايشان ايده مي گيرند و اين به جهات زيادي مي تواند سودمند باشد: شما از نظر عاطفي روي موضوع سرمايه گذاري كرده ايد و مي توانيد مستقيما با شخصيت اصلي داستان ارتباط بر قرار كنيد. در ضمن اگر موقعيتي واقعا براي شما اتفاق افتاده باشد كمتر پيش مي آيد كه پايه داستانتان را بر اساس كتاب هايي كه قبلا خوانده ايد بنا كنيد ولي به ياد داشته باشيد اتفاقي كه براي شما افتاده از نظر خودتان با فرزندانتان جالب و جذاب است، به اين معني نيست كه براي هزاران خواننده ديگر كه ممكن است كتاب شما را بخوانند هم جالب باشد. خيلي وقتها يك اتفاق واقعي فقط يك اتفاق است. اين اتفاق ممكن است يك صحنه زنده باشد كه آن را با لذت به ياد مي آوريد و يا يك اتفاق بامزه خانوادگي كه بارها و بارها تعريف شده است .
|