جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

كمك به ديگران : پديده رو به فراموشى در شهرهاى بزرگ
گروه: مقالات عمومي
نویسنده: فريال طهماسبى

در يكى از روزهاى تابستان ،۱۳۷۹ در شهر دزفول، دو سرباز كنار رودخانه رفتند. يكى از آن دو، براى شنا كردن به داخل آب رفت اما به علت عمق زياد و جريان تند رودخانه، در آب غوطه ور شد. دوست او كه در كنار رودخانه نشسته بود، براى نجات او خودش را به داخل رودخانه انداخت ولى هر دو غرق شدند.
در خردادماه سال ،۱۳۷۶ دود ختر به نام هاى سمانه و سميرا، از روستاى مهرآباد به رودهن رفتند تا در جشن تولد دوستشان شركت كنند. به هنگام بازگشت از كنار رودخانه رد شدند. پاى سمانه ليز خورد و در نتيجه به رودخانه افتاد و نتوانست بيرون بيايد. سميرا، براى نجات او، خود را به آب زد، ولى هر دو غرق شدند.
مشابه اين موارد كم نيست. با ورق زدن روزنامه ها و شنيدن اخبار، نمونه هاى زيادى از موقعيت هايى مى يابيم كه در آن در حالى كه فردى با نااميدى به كمك نياز دارد اما هيچ كمكى دريافت نمى كند. برخى براى كمك نكردن به ديگران دلايل زيادى دارند. ممكن است، نداشتن وقت، دودل بودن و يا اعتقاد به اينكه اين كار بر عهده ديگران است، عاملى براى كمك نكردن و دست يارى ندادن به ديگران قرار دهند ولى تبيين اينگونه رفتارها در جامعه ما علت بى اهميتى به درخواست همنوعان را در حين نياز به كمك به چالش مى طلبد.
دكتر مسعود غفارى، روانشناس اجتماعى، دليل همكارى نكردن مردم جامعه را هنگام نياز به كمك، مشكلات و معضلات زيستى آنها مى داند و معتقد است:
«بر اساس سلسله مراتب نيازها در هرم «آبراهام مازلو» ۶۵ درصد مردم دنبال نيازهاى زيستى خود هستند، هنگامى كه اينگونه نيازها برآورده شود، نيازهايى مثل امنيت، عشق، احترام، نوع دوستى و زيباپرستى مطرح خواهد شد، لذا تا وقتى اعضاى جامعه در رفع نيازهاى خود، ناكام هستند، ديگر كسى به فكر حل مسأله ديگرى نخواهد بود.»
بنابراين عبور از سطح نيازهاى اوليه، قدم نخست در مسير يارى رساندن به ديگران است. امروزه شاهد افزايش تعداد معتادان، طلاق رو به رشد، فحشا و بى بند و بارى، كودكان خيابانى، دختران فرارى و بسيارى از كارتن خواب ها هستيم و اگر نگوييم علت اصلى بروز اين معضلات نيازهاى زيستى و به دنبال آن تبعات ناشى از فقراست، دست كم مى توان به صراحت گفت بيش از نيمى از مشكلات، پيامد نيازهاى زيستى است كه گريبانگير عده كثيرى از افراد جامعه ما است. تا وقتى فرد در معضلات زيستى خانواده خود، دست و پنجه نرم مى كند، ديگر نمى توان از او انتظار كمك به معصومى را داشت كه در اثر تصادفى، در وسط خيابانى در خون مى غلتد و در كسرى از ثانيه جان مى سپارد.
چنين وضعى در سطح كلان نيز معنا مى يابد. دكتر غفارى به تظاهراتى كه در حمايت از بچه هاى افغانى يا عراقى در كشورهايى چون ايتاليا و فرانسه برگزار مى شود، اشاره مى كند و مى گويد:
«در كشورهايى كه وضع زيستى افراد جامعه از خط فقر بالاتر است مى توان چنين حمايت هايى را ديد، ولى هيچ وقت اين تظاهرات در كشورهايى مثل بنگلادش كه مردم آن از امكانات بسيار پايينى برخوردارند ديده نمى شود.»
افسر افشارنادرى، جامعه شناس نيز معتقد است تا وقتى فشار ساختارى بر افراد تحميل شود، همچنان مردم جامعه ما، به فكر رفع اين فشارها هستند و كمتر براى كمك به ديگران تمايل نشان مى دهند. وى مهمترين اين فشارهاى ساختارى را فشار اقتصادى و عدم امنيت شغلى براى مردم مى داند و آنها را در زمره نيازهاى زيستى براى ادامه حيات برمى شمارد.
دكتر غفارى ، بر نقش مديريت ارشد اجتماعى در راستاى كنترل ثروت و دارايى تأكيد مى كند و مى گويد:
«اين كنترل بايد همانند آنچه در كشورهاى اروپاى شمالى صورت گرفته، انجام گيرد. بدين نحو كه جامعه را از سوى جامعه اى به شكل هندسى مثلث كه در قاعده گسترده آن افراد فقير و در نوك كوچك آن افراد غنى جاى خواهند داشت. به سوى جامعه اى به شكل هندسى لوزى هدايت كند. به عبارتى در دو نوك بالا و پايين آن ، حداكثر ۵ درصد ثروتمندان و ۵ درصد فقرا جاى گيرند و اگر به اين ترتيب توانستيم چنين عملى را براى برآورده سازى رفاه اجتماعى از نقطه نظر زيستى پديد آوريم، آن گاه نيازهاى انسان ها متوجه نيازهاى سطوح بالاتر چون هويت، امنيت و احترام و كمك متقابل به ديگران و درنهايت خود شكوفايى خواهد شد.»

بنابراين به نظر مى رسد براى دستيابى به ارتباطات سالم انسانى و افزايش ميزان كمك رسانى به مردم و اعتماد متقابل به يكديگر، نخست بايد گرفتارى هاى زيستى و زيربنايى حل شود، سپس رفتارهاى نوع دوستانه در همه سطوح جامعه، گسترش يابد. علت ديگرى كه اين بار بيشتر جامعه شناسان بدان تأكيد دارند و در واقع نقص اصلى را در آن مى بينند، نحوه تدوين قانون در جامعه ماست.
افشار نادرى ، عدم كمك رسانى مردم به يكديگر را در مواقع لزوم با ساختار قانونى جامعه ما مرتبط دانسته، مى گويد:
«قانون ما اين گونه است كه اگر كسى، فرد مصدوم يا تصادفى را به بيمارستان برساند، در همان ابتدا خود فرد كمك رسان بازداشت شده و تا مدتى مجرم يا مقصر شناخته مى شود، لذا بايد تعاريف قانونى ما نسبت به اين موضوع تغيير كند.» بنابراين با توجه به چنين شرايطى، هر فرد در ابتدا بايد براى كمك رسانى تصميم بگيرد و در اين تصميم گيرى، ارزيابى خطرات و دستاوردهاى اين دخالت را درنظر گيرد كه آيا رفتار او بهاى سنگينى در پى دارد يا خير؟ درواقع تنها زمانى رفتار كمك رسانى انتخاب مى شود كه منافع مورد انتظار از خطرات احتمالى بيشتر باشد.
افشار نادرى در عين اشاره به تغيير ساختار قانون جامعه، همچنان تأكيد دارد: «اگر فردى در خيابان به ديگرى كمك مى كند، بايد مسؤوليت آن را نيز برعهده بگيرد و تا وقتى در ساختار اجتماعى - فرهنگى ما، كمك به ديگران به مفهوم احتمال بروز مشكلات براى فرد كمك رسان است، چطور مى توان از مردم خواست دست يارى به ديگران بدهند؟» پاداش به رفتارهاى خوب رفتارهاى موافق اجتماعى، اعمالى است كه با هدف كمك رسانى به ديگران بدون توجه به انگيزش ها و پاداش هاى مورد انتظار انجام مى گيرد، ولى امروزه بنابر قوانين موجود در برخى كشورها، از جمله كشور ما كه خود قانون، فردى را كه رفتار موافق اجتماعى انجام داده متهم مى كند، لذا لزوم يك سرى تشويق ها در اين زمينه احساس مى شود، لذا بايد محرك تشويقى را در جامعه تقويت كرد به نحوى كه مردم را به سمت كمك كردن به ديگران سوق دهد. به عبارتى رفتار موافق اجتماعى اگر تشويق و تقويت شود، به تدريج آموخته خواهد شد. مثلاً در زندگى روزمره، اگر رفتار كمك رسانى افراد، به جاى تنبيه شدن، تقويت شود بيشتر تمايل خواهند داشت كه به ديگران كمك كنند. نتايج تحقيقات متعدد نشان داده است كه با تقويت رفتارهاى كمك رسانى، مى توان كودكان و حتى بزرگسالان را براى كمك رسانى به نيازمندان هدايت كرد.

دكتر غفارى اشكال بارز را در كاركرد نهادهاى اجتماعى مى داند. وى معتقد است:
«اگر نهادهاى اجتماعى ما، رفتارهاى مناسب اجتماعى را به جاى تنبيه پاداش دهند، مى توانيم شاهد افزايش اعمال نوعدوستانه بيشترى از جانب مردم كشورمان باشيم.» وى تأكيد مى كند: «تشويق افراد براى كمك كردن به ديگران و رفتارهاى موافق اجتماعى، مى تواند آنها را براى تربيت شهروندانى خوب براى يك جامعه مدنى هدايت كند، درنتيجه سازگارى اجتماعى نيز افزايش يافته و رفتارهاى نوع دوستانه ميان مردم گسترش مى يابد.» يكى از راه هاى تشويق اين است كه اگر هر دانش آموزى در طول يك سال تحصيلى به فردى در خيابان يا در جاى ديگر كمك كرد و به عبارتى رفتار موافق اجتماعى انجام داد، عكس او در روزنامه هاى محلى چاپ شود. البته براى يادگيرى رفتارهاى موافق اجتماعى ، تقويت يا تشويق مستقيم هميشه لازم نيست. در برخى از كشورهاى پيشرفته ، حق بيمه و افرادى كه كمتر خطاى رانندگى دارند، افزايش مى يابد يا براى افرادى كه مصدومى را به بيمارستان مى رسانند، مزايايى به صورت غير مستقيم قائل مى شوند. اين روانشناس اجتماعى معتقد است درنظر نگرفتن هيچ گونه تشويق وتقويتى ، باعث كم رنگ شدن رفتارهاى مناسب اجتماعى مى شود. نقش مدارس درترويج نيكوكارى يكى از راههايى كه مى تواند به طور پايه اى، رفتارهاى نوع دوستانه را تقويت كند ، آموزش فرهنگى گسترده در مقاطع تحصيلى است .
دانش آموزان كه بيشتر وقت خود را درمدارس مى گذرانند ، بهتر از هرجاى ديگر مى توانند، چنان رفتارهايى را بياموزند. به عبارتى مشاهده الگوى كمك رسان درمدارس، مى تواند موجب اتخاذ اعمال موافق اجتماعى شود. اگر در دروسى كه با عنوان مهارت هاى زندگى به دانش آموزان درمقاطع ابتدايى و راهنمايى تدريس مى شود، الگوهاى كمك رسانى ورفتارهاى نوعدوستانه به ديگران آموزش داده شود، قطعاً در رشد روحيه خيرخواهانه افراد مؤثر خواهد بود. ازسوى ديگر، آموزش همدلى درمدارس ، مى تواند احتمال رفتار مناسب اجتماعى را ، هميشه به شيوه تعيين كننده افزايش دهد. به همين دليل بيشتر پژوهشگران معتقدند همدلى تنها ويژگى نوعدوستى است به نظر آنها ، همدلى از اين جهت نوعدوستى است كه فرد، با گذاشتن خود به جاى ديگران، الزاماً خودش را فراموش مى كند. با آموزش چنين مؤلفه هايى درمدارس مى توانيم انتظار داشته باشيم كه همين دانش آموزان كه بعدها شهروند همين جامعه خواهند شد درموقعيت هاى خاص، داوطلب كمك رسانى شوند و حس نكنند مسؤوليت كمك به فرد نيازمند به عهده ديگرى است. دراينجاست كه يك شهروند، منفعت ومصلحت فرد نيازمند را برمنفعت فردى ترجيح مى دهد.
دكتر غفارى روانشناس اجتماعى دراين باره مى گويد: « آنگاه كه به دانش آموزان خود از دبستان يا دوره راهنمايى و متوسطه بياموزيم كه امنيت ورفاه واقعى هرگز فردى تحقق نمى يابد، درخواهند يافت كه به جاى انديشيدن به منافع كوتاه مدت شخصى به منافع بلند مدت جمعى بينديشند درآن صورت خواهد بود كه رفتارهاى نوعدوستانه درهر شكل آن، چه جزئى وچه كلى درسطح جامعه ، افزايش خواهد يافت.» ترجيح منفعت جمعى برمنفعت فردى زمانى محقق خواهد شد كه فرد از امنيت جمع، برخوردار باشد. تا موضوعى كه افشار نادرى، جامعه شناس برآن تأكيد دارد. وى معتقد است تا زمانى كه همه به دنبال رفع نيازها وفشارهاى وارده از سوى ساختارهاى اقتصادى واجتماعى هستند، فردگرايى وجود دارد وهمه تنها به مصلحت خود مى انديشند وديگر رفتارهاى نوعدوستانه اهميت نمى يابد. اين جامعه شناس تأكيد مى كند تنها زمانى مى توانيم شاهد رفتارهاى كمك رسانى ازجانب افراد جامعه خود باشيم كه فردگرايى درجامعه، جايش را به جمع گرايى دهد ولى به شرط آنكه جمع نيز آسايش داشته باشد و رفاه وامنيت عاطفى واجتماعى افرادش را تأمين كند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837