مردانيكه به بشر بال و پر دادند جان كرنر يكنفر آلماني از اهالي شهر شلتيز بود كه در 1818 به امريكا مهاجرت كرد و در ويرجينيا مستقر گرديد و زني اختيار نمود و تا 1886 در آنجا با ساختن عرابه هاي دهقاني زندگي بسر برد. دختر وي كه در سال 1831 در آن شهر متولد شده بود در سال 1859 با كشيش جواني بنام ميلتون رايت ازدواج نمود. اجداد مادري ميلتون از مهاجرين هلندي بودند كه براي جهانگردي و كشف منابع ثروت آمريكا در حدود سال 1650 به لانگ آيلند مهاجرت نموده بودند. پدر ميلتون بنام دان رايت از اعقاب يك خانواده مهاجر انگليسي بود. دان رايت درشهر ديتون با توليد و تجارت مشروبات الكلي امرار معاش ميكرد ولي پس از چندي چنان نسبت به شغل خود نفرت پيدا كرد كه بساط كارخانه و تجارتش را يكسره برهم ريخت و نوشيدن الكل را حرام دانست و بكار زراعت و دهقاني پرداخت و پسرش ميلتون را در سن 18 سالگي داخل در خدمت كليسيا نمود. ميلتون در سن 31 سالگي سوزان كاترين كرنر را به عقد خود درآورد و زندگي يك نفر واعظ دوره گرد را پيش گرفت. در ولايت اينديانا از شهرهاي متعدد عبور ميكرد و در پاره اي از آنها گاهي چندي اقامت ميگزيد. به همين جهت پنج فرزند وي هر كدام در شهري جدا بدنيا آمدند. ويلبور در 1867 و اورويل در 1871 قدم به عرصه حيات گذاردند. اين دو پسر از ابتداي كودكي نشان ميدادند كه روح حادثه جوئي و جهانگردي اجداد خود را بحد وفور بارث برده اند و والدينشان نيز سعي ميكردند كه اين روحيه را در ايشان بپرورانند و بوسايل مختلف حس كنجكاوي و قوه ذكاوت آنها را بكار بياندازند. اين دو كودك مانند اكثر همسالان خود بماشينها و اشياء مكانيكي علاقه بسيار داشتند. يك شب آقاي ميلتون رايت كه اينك اسقف محترم ديتون شده بود در حاليكه دو دستي چيزي را در پيشتش مخفي ميداشت وارد اطاق شد. ويلبور 11 ساله و اورويل 7 ساله به جانب پدر دويدند. بچه ها حدس بزنيد چي برايتان آورده ام. به بينيم! چيه؟ ولي قبل از آنكه بچه ها بتوانند آن را از دست پدر در آوردند آلت كوچكي از پشت ميلتون بالا پريد و به سقف اطاق اصابت كرده بر زمين افتاد. اين دستگاه پرنده كوچكي بود كه با كاغذ و ني و چوب پنبه و پروانه اي كه به نيروي يك نوار لاستيكي ميچرخيد توسط يك جوان فرانسوي اختراع شده و به سبك هليكوپترهاي امروزي عموداً به هوا بلند ميشد. همين اسباب بازي در فكر دو كودك تأثير بزرگ بجاي گذاشت و كم كم آن ها را به خيال انداخت كه دستگاه بزرگتري نظير آن بسازند كه عوض سقف تاسقف ابرها بالا برود. ويلبور پس از زمان كمي دست بكار شد، اورويل هم با علاقه و هيجان فراوان پادوي كارها را به عهده گرفت. اولين آزمايش هاي دو برادر با شكست كلي مواجه شد زيرا فهميدند كه بر خلاف آنچه تصور مينمودند هر چقدر ماشين پرنده خود را بزرگتر بسازند ميل به پروازش كمتر ميشود. بعدها در اثر آزمايش هاي دقيق و علمي يكي از قوانين اصلي محسابات پرواز را كشف كردند كه اگر دستگاهي دو برابر دستگاه ديگري وزن داشته باشد براي پرواز آن نه فقط دو برابر بلكه هشت برابر بيشتر نيرو لازم است. سه سال بعد كه خانواده رايت بشهر ريچمونه- اينديانا- مسافرت كردند دو برادر مجدداً بازي پرواز بادبادك يا ماشين پرنده راسرگرمي خود قرار دادند اما ايندفعه مشغول ساختن انواع بادبادك ها شدند. حالا اورويل كه دهساله بود بيشتر بادبادك ها را ميساخت و با آن ها بازي ميكرد. برادر بزرگترين ديگر خود را جواني ميدانست و گرد چنين بازيهاي بچگانه نمي گشت. اورويل كم كم اين بازي را براي خود شغلي ساخت و با درست كردن بادبادك هاي عالي براي رفقايش عايدي خوبي بدست آورد. بزودي اورويل بهترين بادبادك ساز ريچموند ساخته شد. معذالك پس از چندي اورويل نيز از آن كار دست كشيد زيرا علاقه اش بسوي صنعت چاپ متمايل شده بود.
|