جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

فرهنگ ايرانى در آيينه ماه هاى زرتشتى
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: موبديار مهران غيبى

ايرانيان براى هر پديده سودمندى جشن (يعنى نيايش همگانى) برگزار مى كرده اند. از اين پديده ها مى توان رويدادهاى طبيعى را نام برد. زمين در گذر خود به گرد خورشيد از مدارى بيضى شكل مى گذرد. هرگاه خورشيد در هر يك از دو مركز اين بيضى باشد (زمين در دو سر قطر بزرگ جاى داشته باشد)، درازاى روز و شب برابر مى شوند كه نقطه هاى اعتدال بهاره و پاييزه ناميده شده اند. با گذر از نقطه اعتدال و رسيدن زمين به دو سر قطر كوچك بيضى طول روز يا شب كم كم به بلندترين اندازه خود مى رسد كه به ترتيب نقطه هاى انقلاب تابستانه و زمستانه نام دارند. از سوى ديگر همزمان با گردش زمين زاويه تابش خورشيد به بخش هاى گوناگون زمين نيز دگرگون شده، گرماى آنجا را كم يا زياد مى كند. بدين گونه سال خورشيدى، فصل ، ماه و ديگر پديده هاى مربوط به گاه شمارى پديد مى آيد. در دو نقطه اعتدال بهاره و پاييزه همچنين در نقطه هاى انقلاب تابستانه و زمستانه به ترتيب جشن هاى نوروز، مهرگان، تيرگان و ديگان (يلدا) برگزار مى شده است.
در گاه شمار ايرانى سال دوازده ماه سى روزه دارد كه هر روز را به نامى مى خوانده اند. هر روز كه نام آن با نام ماه يكى مى شده، آن روز را جشن مى گرفته اند. آيين برگزارى اين جشن ها نيز با نام آن هماهنگ بوده است. در همه اين جشن ها نخست با نيايش همگانى از خداوند سپاسگزارى كرده، پيمان مى بسته اند كه به خشنودى اهورامزدا براى نو كردن جهان همه كردارشان را بنابر هنجار هستى انجام دهند و خرد خود را با منش نيك همگام سازند. سپس به شادى برخاسته، داد و دهش (هديه دادن و پذيرايى) مى كرده اند. يكى از بزرگترين جشن هاى ايرانى نوروز است.
در باور ايرانيان جهان در شش مرحله آفريده شده است:
آسمان، زمين، آب، گياه، جانور، و انسان. بنابر اين باور انسان در پنج روز آخر سال آفريده شده، در نوروز از فروردين (=فروهر = راهنماى اهورايى) برخوردار درنتيجه نو و تازه مى شود. بنابر اين ايرانيان در پايان اسفند پيرامون خود را پاكسازى مى كرده اند.
آن گاه در پنج روز مانده آخر سال كه به نام «پنجو، پنجه» شناخته مى شده با سرودن يكى از پنج بخش گاتها مى كوشيده اند كه درونشان را پاكسازى كنند، تا آماده دگرگونى نوروزى شوند. خانه تكانى پيش از نوروز يادگار اين آيين است. سپس به جشن (= نيايش همگانى) مى پرداخته اند تا از خداوند براى چنين آفرينش و هدايتى سپاسگزارى كنند. آتش، نيايش سوى (قبله) زرتشتيان و نمادى از هدايت الهى است، بنابراين در پنج روز آخر سال در پاك ترين جاى خانه آتش افروخته مى شده است تا هم رو به سوى آن به نيايش خداوند بپردازند، هم تاريكى و پليدى دور شود. شب ها نيز به مهمانى و ديدار بزرگتر ها مى گذشته است.
عرب ها كه شب چهارشنبه آخر سال را نحس مى دانستند و آن را با شب زنده دارى سپرى مى كردند. براى سرگرمى در كوچه و خيابان آتش مى افروخته، از روى آن مى پريدند كه از ديدگاه زرتشتيان توهين به آتش به شمار مى آمده است. اشو زرتشت خداوند را با نام اهورامزدا ياد مى كند. اهورامزدا (به معنى تنها هستى بخش بزرگ و داناى همه چيز) با دانش افزاينده خويش و از هستى خود جهان را آفريده و بر آن راهى (هنجار، نظم، قانون) به نام اشا (ارد، ارديبهشت) استوار كرده است. جهان هماهنگ با اين هنجار حركت مى كند تا به او باز گردد. به انسان اين آزادى بخشيده شده است كه يكى از دو راه را برگزيند. او مى تواند از توانايى ها و راهنمايى هايى كه خداوند به او بخشيده، بهره ببرد و به سوى اهورامزدا بازگردد و از بهترين زندگى (وهيشتم اهوم = بهشت) با همه آسايش هاى آن برخوردار شود. يا آنكه از راه هاى بيشمار ديگر رفته، به دليل بدكردارى هايش دچار زندگى بد (دوژ انگهو = دوزخ) و رنج ديرپاى شود. واژه دين (از ريشه ديدن به معنى بينش) گوياى همين آزادى و توانايى ها براى برگزيدن بهترين راه به سوى خداوند است.

انسان در خانواده ساخته و در اجتماع پرورده مى شود. سپس مى تواند با پرورش شش جلوه خداوند در خودش به او نزديك شود. از ديدگاه دستور زبان، بهمن، ارديبهشت و شهريور به صورت خنثى يا مذكر و اسفند، خرداد و امرداد نيز سه جلوه اى هستند كه به صورت مونث به كار برده شده اند. اين شش صفت در فرهنگ التقاطى ساسانيان با نام اَمشاسپندان (به معنى بى مرگان افزاينده، پاكان و مقدسان جاودان) دچار شخصيت فرشته اى شدند. در اسطوره هاى ساسانى تخم مرغ، شير و شيربرنج نماد بهمن؛ آتش نماد ارديبهشت؛ فلز نماد شهريور؛ زمين نماد اسفند؛ آب نماد خرداد؛ گياه سبز و خوراكى هاى گياهى نماد امرداد هستند.
انسانى كه اين شش پرتو را در خود پرورده باشد، روحش چون آيينه روشنايى خداوند را بازمى تاباند، بنابراين كتاب آسمانى گاتها و آيينه نيز بايستى نماد اهورايى شدن انسان باشد. در همه جشن ها از جمله پنج روز پنجه، سفره اى گسترده و نيايش ها در كنار آن انجام مى شود. اين هفت عنصر در همه سفره هايى كه براى آيين هاى دينى (جشن ها) گسترده مى شوند، وجود دارد و سفره هفت سين يادگار آن است. معنى نام ها اين نكته را بهتر نشان مى دهد:
• فروردين؛ ماه فروهر ها
در گاه شمار ايرانى سال با لحظه گذر زمين از نقطه اعتدال بهاره كه درازاى روز با شب برابر است، آغاز مى شود. در اسطوره هاى ايرانى پنج روز پيش و پنج روز پس از نوروز فروهر ها به زمين مى آيند تا روان انسان را تازه كنند. همان گونه كه جهان خموده از زمستان به حركتى تا بلنداى رسيدن در مى آيد. واژه فروهر (فرورد، فرورتى و فروشى به معنى راهنما) نام ذره اى از ذات خداوندى است كه براى راهنمايى باشندگان به سوى خداوند درون آنها نهاده شده است. روان راستكاران با فروهرشان يكى مى شود. به سخنى ديگر انسان قطره اى كوچك از درياى خداوند است كه پس از پالايش دريايى مى شود به كوچكى يك قطره. در جشن فروردينگان (نوزدهم فروردين) ايرانيان به آرامگاه ها رفته از خداوند براى چنين بخششى سپاسگزارى، براى درگذشتگان درخواست شادى روان و براى خود آرزوى راستكارى مى كرده اند.
• ارديبهشت؛ اشا وهيشتا = بهترين هنجار، راه و قانون
طبيعت ايران در اين هنگام بهترين و زيبا ترين حالت خود را داشته، از بهترين هنجار برخوردار است همان گونه كه به هنجارترين چيزها زيباترين چيزهاست. گاتها آموزش مى دهد كه خداوند هنجارى به نام اشا بر جهان استوار كرده است. پيامد شناخت اين هنجار «دانش» نام دارد. دانشى كه انسان را توانا و پيروز مى كند، ولى خرسندى زمانى به دست مى آيد كه انسان همراه با اشا از بهمن نيز برخوردار باشد. هنجار، قانون يا دانش همچون آتش يك زبان دارد. حقيقت پنهان در هر چيز را از دود و خاكستر جدا و نمايان مى سازد. به همه روشنايى و گرما مى بخشد، ولى اگر درست از آن بهره بردارى نشود، ويرانى به بار مى آورد.
• خرداد؛ رسايى و كمال
بنابر چرخه هاى بلند مدت آب و هواشناختى ايران در اين ماه از سال سيلاب هاى بهارى فرو نشسته و كم آبى هاى تابستانى هنوز فرا نرسيده است. بنابراين منابع طبيعى آب در بهترين حالت خود هستند. بچه هاى جانوران دوره حساس نوزادى را پشت سر گذاشته و شكوفه ها ميوه شده اند. در اسطوره هاى ايرانى نگهدارى از آب ها و زندگان در برابر ديو تشنگى به اين امشاسپند سپرده شده است.
• ۴- تير؛ ايزد باران، ستاره تيشتر، شعراى يمانى
در چرخه هاى بلندمدت هواشناسى ايران بيشترين تبخير و كمترين بارش در اين ماه روى مى دهد، ولى به هر روى نم بارانى مى بارد. از سوى ديگر ستاره تير در اين هنگام طلوع مى كند كه ستاره شناسان ايران باستان آن را قرين باران مى دانستند . در اين اسطوره ايرانى ديو اپ ئوشه آب ها را بخار و در آسمان زندانى مى كند. ايزد تير پس از كشمكش هاى بسيار اين ديو را شكست مى دهد. بدين گونه آب ها آزاد شده، باران مى بارد. در تاريخ اسطوره اى ايران چندين جنگ بزرگ به دليل بارش باران در اين ماه به آشتى انجاميد. از رويدادهاى اسطوره اى اين ماه پرتاب تير به وسيله آرش است كه براى مشخص كردن مرز ايران و توران و پايان جنگى درازمدت انجام شد. از آنجا كه آرش راستكار و ايرانيان خداپرستانى بر حق بودند، ايزد باد تير آرش را تا كرانه جيحون برده، همراه با آن سختى و غم را از دل و جان ايرانيان دور مى سازد.
در جشن تيرگان (دهم تير ماه) كه برابر با انقلاب تابستانه است، مردم پس از سپاسگزارى از خداوند و آرزوى افزايش بارش با شادى به يكديگر آب مى پاشيده اند كه نمادى از باران است. همچنين در اين روز هفت رشته رنگين را به هم تابيده نخ هفت رنگى (نماد هفت رنگ (نوع) درد و رنج) به نام تيرو (به ياد تير آرش) درست كرده، دور مچ دست چپ خود گره مى زده اند. سپس در روز باد بر سر يك بلندى اين تيرو را به باد مى سپرده اند تا همچون تير آرش سختى و رنج را ا ز ايشان دور كند.
• امرداد؛ بى مرگى و جاودانگى

پيش از هر چيز بايستى يادآور شد كه اين واژه با پيشوند منفى ساز «ا» از ريشه «مردن و نابود شدن» است. واژه هاى «مرد، مردم و مار» نيز از همين ريشه به ترتيب به معنى ميرا و كشنده هستند. بنابر اين گويش اشتباه «مرداد» به معنى مرگ و نابودى به دو دليل ناپسند است. نخست آنكه امرداد از نام ها و جلوه هاى خداوند و اشتباه در گفتن آنها بسيار ناپسنديده است. ديگر آنكه مرگ و نابودى نام زيبايى نيست و با فرهنگ پيش برنده ايرانى همخوانى ندارد. در فرهنگ ايرانيان گياه و سبزى، نماد بى مرگى بوده است. زيرا گياهان عمرى بسيار دراز دارند و هر سال دوباره تازه و شاداب جوانه مى زنند. از سوى ديگر گياه با تامين هواى پاك و خوراك به ديگر زندگان، زندگى مى بخشد. در اين هنگام از سال گياهان در بهترين وضعيت رشد سبزينه اى خود هستند.
• شهريور؛ شهريارى نيك و برگزيدنى، سلطه و قدرت نيك
خداوند تنها شهريار دو جهان است. اگر انسان آن گونه كه شايسته است پرورش يابد، بر همه چيز شهريار بوده، نمى گذارد چيزى بر او سلطه داشته باشد. در گاتها نيز رابطه انسان با خدا رابطه ى دلداده و دلدار يا استاد و شاگرد است.
• مهر؛ پيوستن با مهربانى
زمين در اين هنگام از نقطه اعتدال پاييزه مى گذرد. بنابراين درازاى روز با شب برابر مى شود. گرماى خورشيد نه چون تابستان بسيار است و نه چون زمستان اندك. حيوانات و حشرات نيز در اين ماه جفت گيرى مى كنند. در اسطوره هاى ايرانى گرما و نور خورشيد را ايزد مهر مى دانستند. اين ايزد كه همواره با دروغ در جنگ است، نگهبان پيوند در ميان مردمان بوده و پيمان شكنان را به سختى پادافره (مجازات) مى كند. ايرانيان مهرپرور دوستار عدالت جشن مهرگان را «نوروز خاصه» مى ناميده اند.
• آبان؛ آب ها
در اين ماه از سال به طور معول باران مى بارد. در گاه شمارى باستانى اين ماه آغاز زمستان بزرگ بوده است.
• آذر؛ آتش
در اين ماه سرما به اندازه اى است كه بايد آتش روشن كرد.
• دى؛ دادار، داناى آفريننده
در اين هنگام از سال كه با انقلاب زمستانه همراه است، كوتاه ترين روزها و بيشترين سرما زندگى مردم و جانوران را آنچنان با خطر روبه رو مى سازد كه تنها خداوند مى تواند آنها را در امان نگه دارد. از سوى ديگر همه كارهاى كشاورزى و بيشتر كارهاى دامدارى تعطيل است و بهترين راه براى گذراندن اين شب هاى بلند و سرد، نيايش به درگاه خداوند است. در اين ماه چهار جشن ديگان در روزهاى اورمزد، دى به آذر، دى به مهر و دى به دين برگزار مى شود. نخستين روز اين ماه يعنى اورمزد و دى ماه (۲۵ آذر ماه در گاه شمار امروزى) برابر با شب يلدا است.
اين باور وجود داشته است كه پس از مهرگان مهر (گرما و نور خورشيد) رو به نابودى مى رود تا آنكه در اورمزد و دى ماه دوباره متولد مى شود. واژه آرامى يلدا اين نكته را نشان مى دهد. در فرهنگ اروپايى پس از جايگزين شدن مسيحيت به جاى مهرپرستى اين آيين تولد به نام تولد مسيح برگزار مى شده است.
• بهمن؛ منش نيك
در هات ۲۸ بند ۱ از گاتها در نماز آرزو مى شود كه براى خرسندى جهان همه كارهايمان با اشا و خردمان با منش نيك همگام باشد. در اسطوره هاى ايرانى اين امشاسپند نگهبان جانوران سودمند است. زرتشتيان در ماه و روز بهمن هر ماه از كشتن جانوران سودمند يا خوردن گوشت پرهيز مى كنند. با نگاهى به طبيعت ايران مى بينيم كه زايش بسيارى از جانوران سودمند اهلى و وحشى پس از جشن سده (جشن سوختن آتش) روى مى دهد. جشن سده كه به نظر مى رسد جشن آغاز سال نو كشاورزى بوده باشد در روز مهر ايزد اين ماه برگزار مى شود.
درگذشته نخستين كار براى آغاز كشاورزى كندن بوته هاى بيابانى و سوزاندن آنها بود. امروزه نيز بسيارى از كارهاى كشاورزى و باغبانى پس از سده آغاز مى شود.
• اسفند؛ آرامش افزاينده، پارسايى مقدس
اسفند يا سپنتا آرم ايتى، آرامشى است كه از عشق و ايمان سرچشمه مى گيرد. در ادبيات اوستايى اين جلوه اهورايى به صورت مادينه (مونث) به كار برده شده است. بنابراين در اسطوره هاى ايرانى اين امشاسپند نگهبان زن و زمين به شمار مى رفته است. در بندهشن آمده كه زن نيك چون زمين نيك سختى ها را مى گوارد و بر شيرين مى دهد. از اين روى جشن اسپندگان (۲۹ بهمن ماه امروزى) ويژه زنان بوده است.
در اين روز مردها با دادن هديه به زنان از ايشان قدردانى مى كرده اند. ابوريحان بيرونى از اين جشن با نام مردگيران ياد كرده، مى آورد كه دختران شوى مورد علاقه خود را در اين روز برمى گزيده اند. اينك كه معنى نام هاى ماه را دانستيم بارى ديگر به چرخه سال باز مى گرديم ولى اين بار با ديدى ديگر سال را از زمستان آغاز مى كنيم. شايد بتوان زمستان را همانند آغاز آفرينش دانست. زمانى كه تنها خداوند بود و خواست كه روزگار جهان با فروغ آسايش و آرامش روشن باشد. پس نخست روشنايى را آفريد. آنگاه با خرد خود آيين راستى (هنجار هستى- اشا) را آفريد و بهترين منش (بهمن) را استوار كرد (هات ۳۱ بند ۷ گاتها). از آنجا كه در بيشتر موارد «بهمن» به صورت نرينه (مذكر) به كار برده شده شايد بتوان آن را همانند پدر دانست. پدرى كه از دانش و خرد، منشى نيك دارد.
شايد بتوان «اسفند» را نيز همانند مادر دانست، زيرا از ديدگاه دستور زبان اين جلوه خداوندى همواره به صورت مادينه (مونث) به كار برده شده است. مادرى كه از دانش، دلدادگى و ايمان به خدا آرامشى افزاينده (اطمينان قلب) دارد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837