خاستگاه اقتصاد در بينش الهي بر پايه توسعه اخلاق است؛ يعني اصل در اقتصاد توسعه اختيار و اخلاق است. در صورتي كه در نظامهاي مادي، اقتصاد بر پايه توسعه سود و سرمايه معنا ميشود. در تعريف اقتصاد فرهنگ، سه سطح را ميتوان ملاحظه كرد: سطح محوري، سطح كلان و سطح خرد. اقتصاد فرهنگ در سطح خرد يعني تخصيص منابع مالي به مقدورات و فعاليتهاي پژوهشي، آموزشي و تبليغياي كه در جامعه صورت مي گيرد. نكته بسيار مهم در اقتصاد فرهنگ اين است كه بايد براي تخصيص منابع به اين گروه از فعاليتها از الگوي مناسبي پيروي كرد و براي هر يك از حوزهها به تناسب همان حوزه هزينه صرف كرد. امروزه، شايد يكي از دلايلي كه باعث شده ما در مقوله فرهنگ و برنامه ريزي فرهنگي دچار نابساماني شويم همين مساله تخصيص هزينهها در فرهنگ جامعه باشد، به اين علت كه فعاليتهاي فرهنگي در جامعه ما بر اساس يك الگوي مناسب اولويتبندي نشده اند تا بر اساس آن الگو، امكانات مناسب را در اختيار گيرند. در اين شرايط، تفاهم موجود در جامعه كه بايد از سوي فرهنگ ناشي شود، از بين ميرود و به حوزه فرهنگ زيانهاي بسياري وارد ميشود. بنابراين، در نگاه ما به اقتصاد فرهنگ، نظامي كه بر آن مبنا اولويتبندي صورت ميگيرد، اهميت بسزايي دارد. درنتيجه، مبنا و خاستگاهي كه براي اولويتها در بخش فرهنگ در نظر گرفته ميشود نيز بسيار مهم است. اگر اولويت بنديها بر مبناي نظام سرمايه داري سامان يابد، قطعا ماحصل آن درست عكس آن نتيجهاي است كه در ابتدا مدنظر بوده است؛ يعني اگر در الگوي تخصيصي، نظام ارزشي را اصل قرار ندهيم، فعاليتهاي فرهنگي به فعاليتهاي ضد ارزشي تبديل خواهند شد. براي مثال، ممكن است سفارشهاي كالاهاي فرهنگي از سوي بخش اقتصادي صورت گيرد؛ يعني هنر در خدمت اقتصاد شكل بگيرد و ابزاري در دست بنگاههاي اقتصادي باشد تا آنها بتوانند سود و سرمايه داري خود را توسعه دهند. ولي ميدانيم كه اين اولويتبندي با نظام ارزشي جامعه تناسبي ندارد. در ابتدا، هدف فرهنگي جامعه ما ترويج مصرفگرايي نبود، بلكه بنا بود فرهنگ و امكانات آن در جهت توسعه اختيار انسانها و رشد كرامت آنها مصرف شود، اما اين گونه نشد. بنابراين، چنانچه جامعه حول محور توسعه سرمايه حركت كند، اقتصاد فرهنگ هم در آن جهت طي طريق خواهد كرد و امكانات فرهنگي به صورت ناهمگون هزينه خواهد شد. در اين صورت، آيا در بخش پژوهشي، هدفگيريها در جهت رفع معضلات فرهنگي جامعه طراحي شده است؟ آيا اقتصاد فرهنگي براي رفع شبهات امروز جوانان جامعه اسلامي هزينه ميشود؟ به راستي سمت وسوي تحقيقات فرهنگي جامعه به كدام سمت است ؟ آيا تحقيقات ميداني حول شبهاتي كه نسبت به حكومت اسلامي و اعتقادات ديني وارد ميشود، صورت مي گيرد؟ آيا مقدورات فرهنگي را به صورت بهينه مصرف ميكنيم؟ اگر در جامعه اقتصاد اصل شد، به طور مسلم سمت وسوي اقتصاد فرهنگ هم به طرف همان متغير اصلي - اقتصاد - خواهد بود و پاسخ سوالهاي بالا رضايتبخش نخواهد بود.
|