در نيمه قرن نوزدهم، روشهاي علوم طبيعي براي تحقيق درباره پديدههاي ذهني محض بهطور معمول به كار ميرفتند. تا اين زمان فنون لازم تدوين، ابزارهايي طراحي، كتابهاي مهمي نوشته و علايق گستردهاي برانگيخته شده بودند. فلسفه تجربهگرايي بريتانيايي و فعاليتهاي ستارهشناسي اهميت حواس را مورد تأكيد قرار ميدادند و دانشمندان آلماني چگونگي كاركرد حواس را توصيف ميكردند. روح اثباتگرايي زمان، هماهنگي بين اين دو خط فكري را تشويق ميكرد. اما چيزي كه هنوز كم بود وجود كسي بود ...
|