پوزش خواهي زال و بند كردن او توسط بهمن ؛ اندرز پشتوتن به بهمن و رها كردن او زال را
اي فرزند! داستان اسفنديار را به ياد داري كه گفتيم پدرش به او گفت: «به زابل برو و رستم را دست بسته نزد من آور!» و خواندي كه رستم چقدر از اسفنديار خواهش كرد تا از آن كار در گذرد و سر آخر گفت: «كه گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست ...
|