كه باوركردني نيست بيشتر به خصال همند نه به دين هم. پنداري در ژن و جغرافياشان دعوا مفهومي ندارد. در اين سالها و بارها، ياد ندارم با هم گلاويز شده باشند و يا پرخاشي ميانشان رخ داده باشد. در شلوغي خيابان، فقط اگر حوصلهشان سر برود يا كه عجله داشته باشند بوق ميزنند و چه بلند، اما كسي را نديدهام كه از كوره در برود. اين شلوغي و تنگيهاي نفسگير كوچهها و خيابانهاي بعضا خاكي نيز به مسالمت و ...
|